باهدفتر
سلام
نمیدونم شما شاید جزو ضمیر اول شخص جمع متن زیر نباشیدا ولی خب...
نمیدونم چرا فکر میکنیم همیشه وقت داریم. تا وقتی که وقت داریم یعنی خیلی کار زیادی انجام نمیدیم. اگه یکی بهمون بگه که حداکثر 5 ماه دیگه وقت داریم تا تموم بشه قضیه، چقد سبک زندگیمون عوض میشه؟
فکر کنم خیلی عوض بشه. یادمون بیاد که چه کارایی رو میگفتیم حالا وقت هست، چه کارایی رو میگفتیم که از شنبه هفته بعد شروع میکنیم و ...
سوال اینه که دیوار نامریی که جلومونه و آخر خطمونه و نمیبینیمش کجاس؟
اگه نزدیک باشه چی؟
توی فیلم اینتراستلار یه جاییش، برای یه مدت طولانی سفینه رو ترک میکنن و یکی از فضانورد ها توی سفینه میمونه. اصولا باید خودشو فریز میکرده که این گذشت زمان پیرش نکنه ولی وقتی برمیگردن میبینن پیر شده. ازش میپرسن چرا نخوابیدی؟ گفت خوابیدم. چند بارم خوابیدم ولی دفعه آخر دیدم که بهتره زمانمو با خوابیدن تلف نکنم و یکاری بکنم.
ممکنه ترجمه کلمه به کلمش نباشه ولی خب چیزی که بعد 20 بار دیدن فیلم یادم مونده این بود. ربطی نداشت به بحث ولی مربوط به خطه بعده که ربط داره به بحث :)
یه مدیری داشتیم توی راهنمایی بنده خدا خیلی دلسوز بود. میگفت که خیلی نخوابید، درس بخونید، چند وقت دیگه میرید یه جایی انقد میخوابید که حوصلتون سر میره :) از روی شوخی میگفت.
-----------------
جالبه نمیدونستم "بنده خدا" یه جور تیکه کلاممه، تو کاراموزیم کس دیگه ای که همونجا بودیم گفت این چیه میگی به جای ضمیر "اون" حس نمیکردم خیلی کلمه عجیبی باشه، گفت که جالبه چون هر کسی بنده خداس و ... من فکر میکردم خیلی چیز نرمالی باشه گفتنش ولی خب گویا یکی پیدا شدش که نشنیده بود اینو :))
حس جالبیه یکی به آدم یه تیکه کلامی رو یاداوری میکنه.
هرچند بعد اون یاداوری هر دفعه کاربرد اون تیکه کلام براش سخت تر میشه!
------
همین دیگه طعنه ای بود به خودم.
- ۰ نظر
- ۲۵ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۴۷