نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۰/۰۲
    ت
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۵۵۲ مطلب با موضوع «عمومی :: نظرات و تحلیلای شخصی!» ثبت شده است

مهندس بیکار

پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۴۰ ب.ظ

سلام

متن زیر چندان شیرین نیست یکم، و همچنین نمیخوام بگم من خیلی مشمولش نیستم و خوبم و ... ، فقط نقد میکنم. و واقع نگرانه میگم.


جالبه که 99% درصد کسایی که دیدم دارن درس مهندسیشونو میخونن دوتا ویژگی مشخص دارن:

1- کپی کردن تکالیف و درس نخوندن

2- سر امتحان شب امتحانی خوندن


و جالب اینه که چیزایی که میشنوم اینه که زیر فشار درسا داریم فلان میشیم و درسا خیلی سنگینه و ...


حالا سوال اینه که کسی که اینجوری درس میخونه و انقدر ادعا داره، باکسی که درس نخونده چه فرقی داره ؟ مگه این علم شب امتحانی که دو ساعت بعد امتحان یادش میره چیزی بهش اضافه کرده؟


این همه ادعا برای چیه؟ یکم واقع نگری هم خوبه دیگه، تو که هیچ - و دقیقا هیچ - چیز مفیدی برای ارائه کردن ازین مدرکت نداری به چیت مینازی؟ ازون کسی که درس نخونده مگه چیز بیشتری بلدی که انتظار داری کسی استخدامت کنه و ... ؟ 


و هزاران جای مختلف که تو کشور مدرک میدن دست مردم و اسم مهندس رو اینجوری خز میکنن. بعد ما میشیم اولین کشور تو نسبت مهندس به جمعیتش 


"مهندس"


روز مهندس به همه "مهندسا" تبریک میگم

  • ظریف

loop

چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۴۸ ب.ظ

سلام

تاحالا شده یه کار احمقانه کرده باشید ولی به خاطر خوش شانسی یا هرچیز دیگه ای تهش به خیر گذشته باشه؟ 

برا من زیاد پیش اومده، چون از یه حد به بعدی که هیجانم زیاد میشه حقیقتا کارای احمقانه ای کردم که خب خیلی اتفاقات بدی بعدش نیفتاده. راه رسیدن به این مرحله از خریت هم کنار رفتن منطق بخاطر هجوم آدرنالین هستش فکر کنم!، 

حالا این مهم نیست، مهم بعضی وقتاس که آدم هی با خودش فکر میکنه اگه یه درصد یه چیزی در اون روز اون جوری که پیش رفت پیش نمیرفت، آیا آخرش این شکلی که الان هست میبود یا نه؟ 

اونجاس که یهویی یک ساعت یا چند ساعت مخت شروع میکنه هی تحلیل کردن و هی تحلیل کردن همه چی و خیلی سخت میشه از این لوپ بیرون بیای!

---

نمودار بالا از تویه یه پیپر بود، یه سیستم با فیدبک آشوبیه که با دو تا شرایط اولیه که خیلی به هم نزدیکن شروع به کار کرده و خب خروجیشون میبینید ظرف یه مدت کم کلی فاصله گرفته.

  • ظریف

واژگان

يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۱۶ ب.ظ

سلام

برای فهم عمیق کلمه مرده پرست، تلویزیون خود را روشن کنید

  • ظریف

یه چیزه فقط

شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۲۷ ب.ظ

سلام

امروز یه داستانی پیش اومد که یه بنده خدایی که از قضا خیلی هم دوست داشت حرف بزنه (خیـــــــــــــــلی) اومده بود آزمایشگاه و خب قاطی 45 دقیقه مداوم حرف زدنش یه چیزی گفت که برداشت من ازش اینه:


این استادا که همشون اکثرا خارج از ایران درس خوندن ، درسی که خوندن رو که تو کتاب نوشته و هر جایی از دنیا هم میشه پیداش کرد، شیوه ارائه دادن یا حل مساله یا ارتباط گرفتن و ... رو باید یاد میگرفتن که از هر ده تاش 1 دونش شاید بلد باشه این چیزا رو


البته انتظاری هم نیست از خیلیاشون.

  • ظریف

تجربه

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۰۸ ب.ظ

سلام

این یه تجربه جالب از یه نفر با تجربه نزدیک ده سال کار کردن به سبکی که من دوس دارم:

اگه خواستی یه روزی تو ایران کاری انجام بدی تحت عنوان مهندس، هیچ وقت سعی نکن خودت رو گرفتار سیستم های فاسد و در حال فروپاشی کنی که بتونی بخشی ازش رو درست کنی. برای مثال اگه تو شرکت ا.خ یه بخش از خط تولید باعث میشه که وانت هایی که تولید میکنن دیفراسیلش کنده شه بیفته پایین بعد یه مدت، اتوماتیک کردن اون بخش شاید ایده ی خوبی به نظر بیاد و پرداخت خوبی در نظر داشته باشن براش ولی باید حواست باشه که یه شرکت دولتی فاسد جایی برای درست شدن نداره. کما این که 100 مرحله قبل اون بخش و 100 مرحله بعد اون بخش خط تولید هست که هنوز اون مشکلات رو دارن و اونا رو کاریش نمیتونی بکنی.

همچنین کارا همشون به حالت تجربی انجام میشه و انقدر نایقینی تو یه قطعه زیاده که کار مهندسی تو یه بخش میانی ثغیر ممکن و یا خیلی سخت میشه

بخش دل خوشی کار این بود. بخش جدی تر وقتیه که کار به مدیر ها میرسه. کسانی که میخوان با بالاکشیدن زمین های کار خونه و ورشکست کردن عمدیش و سنگ انداختن جلو کارها کارشون رو جلو ببرن و داخل پرانتز یه نقل قول از دکتر د. کنم:

میگفت که تو شرکتای دولتی مدیرا نه به وجود میان نه از بین میرن بلکه از اداره ای به اداره دیگه جابجا میشن. من فکر میکردم ازین حرفای احساسیه که  ادم تو تاکسی هم میشنوه ... ولی دیدم که نه کاملا جدیه

برگردم سر بحث اصلی. و مدیرایی که با جایگشت های منظم عوض میشن تا مسئولیت رو از سر خودشون باز کنن و به جمع کردن سود خودشون با بالاسریاشون میپردازن. 


واقعا چیزای عجیبی آدم میبینه.

مگه میشه یه کارخونه ای چند ده هکتار زمین صنعتی داشته باشه بعد خط تولیدش برای 70 سال قبل باشه. مگه ممکنه اصلا. 

این 0.1 چیزی بود که امروز سر تحویل یه دستگاهی باهاش مشکل داشتیم. دستگاهی که دقتش 0.0005 اینچه رو براش 10 تا قطعه کالیبره فراهم نمیکردن و من که اولین بارم بود میرفتم کارخونه ولی شخص دیگه ای که اصل کاری بود رو بعد 3 بار رفتن پیچونده بودنش و کار رو جلو نمیبردن. 


همین دیگه ...

باید سعی کرد با کمترین تماس با بعضی افراد حرکت کرد... 

  • ظریف

نصفش

يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۴۸ ق.ظ

سلام داشتم فکر میکردم که بعضی وقتا انجام نصف یه کار نصف ارزش اون کار رو نداره... خوبه که اگه نمیتونم کلش رو انجام بدم اصلا انجام ندم یا صبر کنم وقتی تونستم انجام بدم. صرفا کار فنی منظورم نیستا مثلا میتونه .. ولش


به یه چیز دیگه هم داشتم فکر میکردم. من از ترم 3 یا 4 ببعد کتاب دانشگاهی نخریدم بجز برای درسای عمومی و همشو pdf کتاباشو خوندم... خیلی ناراحتم کتابخونه از کتابای من خالیه. داشتم فکر میکردم( بچه های آیندم اگه زنده باشم و برسم به این مرحله از حیات) خفن ترین کتابی که ببینن کتاب مدار و سیگنالم باشه ، چه حسی بهشون دست میده؟؟! ناراحتم!!


  • ظریف

امید

جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۵۴ ب.ظ

سلام

درسته که تقریبا گند زدن تو هر چی دلستر لیمو هه رفت و الان تقریبا همشون مزه آب شکر میدن ولی میتونیم امیدوار باشیم که چای شیرین با لیمو رو که هنوز داریم :)

خدایا مرسی :)

  • ظریف

زبون دهن

شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۶ ب.ظ

سلام

میگن که خانوما اینجورین که یه ربع نگات نمیکنن بعد انتظار دارن متوجه بشی که موقعی که داشتی با دوستت راجع به فلان چیز حرف میزدی و اون فلان چیز رو گفت در شان تو نبود و باید یه چیزی بهش میگفتی.

خب این فرضا قابل قبول، من موندم بعضی آقایون چه مرگشونه که انتظار دارن با حرف نزدن چیزی ازشون متوجه بشیم؟

شما میدونید چیه قضیه ؟

بلا نسبت دوست پسرتون نیستم که اینجوری رفتار میکنید، احترام متقابل رو تا اونجا که میدونم رعایت کردم و از کارایی که یه دوست باید انجام بده چیزی کم نزاشتم. اگه مشکلی هست بفرمایید گوش میدم.

  • ظریف

نقل قول

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۴۷ ب.ظ

سلام

کسایی که منو از یکم نزدیک تر میشناسن میدونن خیلی به 9gag علاقه دارم

همون طور میدونید یا نمیدونید شعارش اینه

9gag: your daily source of fun

ولی توش خیلی وقتا یه چیزای خیلی ناراحت کننده هم پیدا میشه. یه کامنتی بود شاید چند هفته پیش خونده بودم. امروز خیلی تو ذهنم بود گفتم بنویسم.

ترجمش میشه:

من مادرم رو چند وقتی هست از دست دادم. بعضی وقتا که خیلی دلم براش تنگ میشه گوشیش رو برمیدارم و به خودم پیام میدم:

کجایی؟

یا اتاقت رو مرتب کن.

یا غذا خوردی؟


خب گند زدم به شبتون ولی فکر کنم ارزشش رو داشت. 

خوش باشید

  • ظریف

نرد

شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ب.ظ


سلام


این رو خیلی وقت پیش میخواستم بنویسم ولی ننوشتم ولی امروز با علی(س. نه ب. (: ) نشسته بودیم موردش پیش اومد به نظرم اومد بنویسم شاید جالب باشه.


یه جمله ای هست که  میگن آدم Nerd هر جا بره نرده (اگه احیانا آشنا نیستید بگم که تو فارسی معادل خر خون میشه شاید ولی یکم جامع تره حالا مهم نیست کلمه)


این جمله رو تو دانشگاه برای کسایی من شنیدم میگن که معدل > 19.5 هستن و مثلا میخوان برن آمریکا یا جای دیگه برای ادامه تحصیل و میگن برم اونجا حال کنم بقیه بهشون این جمله رو میگن. یعنی تو هرجا بری همینی هستی که هستی و زیاد فکر نکن میری اونجا زندگی میکنی ، همینجوری خر میزنی.


بعد مقدمه دوم این که خب دانشکده ما یکم بنا به دلیل این که شرایط اقتضا میکنه آدم خر خون کم نداره چون آدمای خر خون اصولا این رشته رو میان درست و غلطش رو نمیدونم. ولی خب هست دیگه.




خب حالا اصل مطلب ، میگن که آدم نرد هر جا بره نرده ، این قضیه خیلی قضیه با مزه ایه چون آدم نرد هر کاری بخواد بکنه نرده :) بزارید با مثال توضیح بدم. (درست و غلط این یکی رو هم کاری ندارم صرفا مشاهداته)




یکی از بچه ها میخواست با یکی از دخترا دوست بشه ما از دور شاهد ماجرا بودیم ، دیدیم که وسط تابستون امسال وقتی دانشکده تهویه اش داغون شده بود و جهنم بود، وقتی هر جفتشون فارغ التحصیل شده بودن از کارشناسی، نشسته بودن داشتن توی سایت دانشگاه، Observer کاهش مرتبه یافته طراحی میکردن و 2-3 ساعت بحث میکردن(یه مبحث بی مزه ی پر از ریاضی از علم کنترل مدرنه که مثلا چندین ماتریس رو باید تو هم ضرب کنیم و معادلاتی رو حل کنیم که واقعا کار روی اعصابیه) خیلی بامزه است که بدونید با همین کارا الان چند ماهی هست که با هم دیده میشن :) یعنی با طراحی Observer مخ طرف رو زد. وقتی جفت آدما نرد باشن ... دیدن این قشر از جامعه خیلی برام جالبه همیشه. شایدم خودمم جزوشون حساب شم.




ازین مثالا تو دانشکده ما زیاد ریخته ، امروز با علی یکی دیگه رو داشتیم میدیدیم که همینجوری بود ،دیدنش تحریکم کرد بنویسم. 


پ.ن. اینو دیروز داشتم مینوشتم نمیشد ارسال کنم پست رو وبلاگ قاط زده بود همه تاریخاش یکم یه روز عقبه 

  • ظریف