نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۸۴۰ مطلب با موضوع «عمومی» ثبت شده است

فشار یکم زیاده

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۳۴ ب.ظ

سلام

واقعا الان میتونم بگم حقیقتا انقدر کار دارم که نمیدونم چی کار کنم :((

خدا کنه زود تر تموم بشه 

همه ی این بی برنامگی ها البته تقصیر خودمه ، کاری که 2 هفته پیش شروع کردم و تا آخر این هفته وقت دارم رو الان دارم مثلا 50% دومش رو انجام میدم، تافل رو یه مدت خوبی ول کردم، برای گواهینامه که کلا هیچی و ... خیلی خوبه آدم یکم زمان بندی داشته باشه

  • ظریف

سرماخوردگی

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۳ ب.ظ

سلام

با حداقل 300 تا عطسه و چند صد سی سی آبریزش بینی امروز یکم دوباره طعم سلامتی برام یاداوری شد :/

حدود یه جعبه دستمال کاغذی مصرف کردم دارم میمیرم از عطسه 

یاد یکی از دوستام افتادم که حساسیت فصلی داشت و یه بار 27 تا عطسه پشت هم کرده بود و میگفت "آخراش تقریبا شش ام رو داشتم بالا میوردم"

نکته اخلاقی : بعد استفاده از مترو و brt دست خود را بشویید ؛ کاظم اینو گفت گوش ندادم

ازین ژل های ضد عفونی کننده هم خوبه فقط هیچ وقت به صورتتون نزنید چون خیلی سریع تبخیر میشه و یه حجم زیادی الکل و ... تنفس میکنید که تقریبا کل دستگاه تنفسیتونو میسوزونه

  • ظریف

سوال پرسیدن

چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۶ ق.ظ

سلام

یکی از استادامون که کلا ازش خوسمم نمیومد بخلطر یه سری کار هاش یه حرف خیلی خوبی یه بار زد : 

سوالتو درست بپرس یه بخشی از جواب خود سوال پرسیدنه

وقتی کسی که سوال رو جواب میده 7 تا سوال باید از پرسش کننده بپرسه یعنی این که پرسش کننده شایستگی اینو کاملا داره که دیگه جوابش داده نشه.

چیزایی که از سرچ تو صفحه اول گوگل بدست میاد نباید پرسیده بشه مگر شرایطی خیلی خاص 

برای خودم میگم اینا رو... دیگه بالاخره یه کسی هرچند هم منفور باشه ممکنه یه حرف خوبی بزنه ، خوبه انعکاس داده بشه

  • ظریف

یک نقل قول

جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۶ ب.ظ

سلام

تو یکی از بد ترین فیلمایی که دیدم یه دیالوگ خوبی داشت

تقریبا میگفت که 

اگه قراره از مردم جک بسازیم از چیزایی که توش حق انتخاب داشتن تو زندگیشون سعی میکنیم باشه تا خنده دار بشه وگرنه اسمش جک نیست و نباید بهش خندید، 

نژاد و شرایط بدنی و لهجه و خیلی چیزای دیگه که ممکنه بنظرمون نیاد خیلیاش چیزایی نیستن که بهشون بشه خندید

  • ظریف

یه لطفی

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ

سلام

به نظرم یه لطفی که میشه در حق بچه کرد اینه که پاستوریزه بهش غذا ندیم

بعد 5-6 سالگی یکم آشغال و فست فود و ... بخوره خیلی در آینده زندگی غذایی راحت تری خواهد داشت.

از اقوام میبینم کسایی که خیلی استریل نگه داشته شدن همشون ظرفیت معدشون یه فنجون و کلی مشکل معده دارن ... خیلی بده... اگه بهترین غذا نباشه هم هیچی نمیتونن بخورن ... خب اینجوری آدم زنده نمیمونه که ...

  • ظریف

برد حسن

دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ق.ظ

سلام

ساعت 5 صبحه 

کار لحیم کردن بردای MPPT حسن تموم شد :) از ساعت 20:30 تقریبا شروع شد و بجز یه ربع شام و ... و نماز و .. تا الان لحیم کردنش دو نفره طول کشید :)


  • ظریف

9/10

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۶ ب.ظ

سلام

طبق قانون 9/10 ؛ 9 تا از هر 10 کاری که شروع میکنم نابود میشه و به جایی نمیرسه. برای همه صادقه فکر کنم.

این دو ماهی که گذشت راجع به کارو بار ننوشتم چون خیلی تلاشی نکردم(برای بعد: ا ت ت ه ه) چیزایی که پایین هست خودشون شروع شدن تقریبا و به احتمال 9 از ده قرار نبود پیش برن ولی فعلا حال همشون خوبه :)


یکی از کارایی که استارت خورد کار ماهواره دانشجویی بود که فاز اولش که تهیه پروپوزال بود رو انجام دادیم و بین فکر کنم 40 تا حدودا تیم 5 ام شدیم و 14 تا تیم به مرحله طراحی مفهومی راه پیدا کردن اینو به خودم تبریک میگم. امیدوارم جلو بره تا حد خوبی. نکته جالب توجه این بو که یکی از دانشگاه های آزاد تحت عنوان علوم تحقیقات واقعا به لحاظ علمی خوب داره جلو میره گویا. رتبش از ما بهتر شد. شنیدم که خیلی سرمایه گزاری روی تجهیزاتش به طور کلی تو همه رشته هاش میکنه

یکی دیگش کار دکتر عباسیان بود که اونم استارت زده شد راجع به پیاده سازی یه راه انداز ژنراتور سنکرون فکر کنم به روش SFC اگه اشتباه نکنم هست که اونم به صورت خیلی زیرپوستی واردش شدم یکم یاد بگیرم. توش چیزایی مثل کار کردن با مدار های جریان خیلی بالا و تابلو درست کردن و ... داره. بنظر آموزنده باشه.

یکی دیگش هم کلاسای تابستونی هست که انجمن علمی و بچه های بسیج ( تحت عنوان کوثر) برگزار میکنن که فکر کنم 4 تا کلاس رو آمادگی برای برگزاریش دادم ببینیم چقد شرکت میکنن...

نکته ی دیگر که به قولی تو دو لیست هست اینه که برای این که بتونم پذیرش برای ارشد بگیرم تصمیم گرفتم یه مقاله هم تو یه سال آینده سعی کنم بنویسم. مهندسی پزشکی به نظر چیزای جالبی داره... البته شاید کنترل بهتر باشه ... در هر حال فکر نکنم زیاد فرقی کنه... مقالس دیگه اسمش باشه خوبه...

دیگر چیز این که تافل! باید عین چی بخونم مهر امتحان بدم

همچنین متوجه شدم که نمیتونم پروژه رو ترم ده بردارم باید برای پروژه کارشناسی هم اقدام کنم تو تابستون که ترم 9 تموم شه همه چی با هم.


راستی چند شب پیش سر افطار بودش و خانواده میخواستن نیم ساعت بعد افطار بیان. من اون روز تقریبا خشک شده بودم چون مجبور شدم جمهوری و لاله زار و توپخونه رو سر ظهر بگردم بعد از ظهرش برگشتم دانشگاه و بعدش تو مسیر برگشت به خونه با مهدی برای سخت تر کردن قضیه راجع به شربت آبلیمو و دلستر لیمو کلی حرف زدم :) رسیدم که خونه 2 ساعت مونده بود به افطار انقد تشنه بودم که خوابمم نمیبرد. همین شد که تصمیم گرفتم کل عقده هامو خالی کنم. نشستم برای خودم و خونواده یک عدد ماکارونی خفن درست کردم و یه لیوان خیلی بزرگ شربت آبلیمو و دو تا لیوان دلستر و یه نصفه لیوان نمیدونم چی بود ولی راجع به نعنا بود ریختم برای خودم و افطار که شد همشو با هم زدم به بدن!

واقعا افطار رویایی بود...


آخ بسه دیگه واقعا زیادی شد این دفعه. اگه این جمله رو داری میخونی واقعا متاسفم که انقد وقتتو گرفتم! ببخشید. ممنون 


  • ظریف

آینده

شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۴ ب.ظ

سلام

امروز با علی.س نشستیم سعی کنیم برای آینده ی چند سال دیگمون ببینیم چه برنامه ی کلی ای میشه ریخت. واقعا ناراحت کننده بود هرچی جلو تر میرفتیم بد تر هم میشد ... مخصوصا بخش سربازیش ... 

داشتم با حسن راجع بهش صحبت میکردم برای توصیفش چیزی بهتر از ذکر مصیبت پیدا نکردم ، یکی علی.س میگفت و میزدیم تو سرمون یکی من میگفتم میزدیم تو سرمون...


خدا عاقبتمون رو به خیر کنه... :)


  • ظریف

آیا روزه گرفتن؟

چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ب.ظ


سلام

معمولا یکم دیر از دانشگاه میام خونه مثلا حدود افطار که خلوت باشه خیابونا، ولی امروز یکم زود حدود 3-4 راه افتادم. سومین ماشینی که اومد ، به اون سمتی که من میخواستم میرفت و سوار شدم خیلی گرم بود و من رفتم با گوشیم یکم ور برم زمان زود تر بگذره، یهویی راننده هه یه شیشه آب برداشت و یکم آب ازش خورد و گذاشت کنار ،


تو دلم گفتم که بعضیا شغلشون یه جوریه که میتونن روزه رو سخت تر بگیرن و اجر و قربش بیشتر باشه ولی نمیگیرن.. صرفا یه چیزی بود که از ذهنم گذشت، بعد از قضا خدا اومد زد تو کمرم :) مسیری که 20 دقیقه طول میکشید تقریبا 50-60 دقیقه طول کشید و من تو اون ماشین موندم به قدری گرم بود که وقتی رسیدم خونه حدود ساعت 5 و خورده ای صاف تا افطار سعی کردم بخابم زمان زود تر بگذره ولی از شدت آب از دست دادن حتی خوابمم نمیبرد


هیچی دیگه ، منی که نمیتونم 1 ساعت تو اون ماشین تحمل کنم و این شکلی میشم خیلی دارم از موضع چرتی حرف میزنم که چرا اون راننده که از صبح تو اون زودپزه روزه نمیگیره. البته دمشون گرم کسایی که همچین شغلایی دارن (مثل نونوا ها یا کسایی که تو بخش های گرم کارخونه ها کار میکنن یا همین راننده ها یا...) ولی یکم باید با انصاف به اوناییشون که روزه نمیگیرن نگاه کنیم.


تشکر خدا بابت این گوشزد


  • ظریف

نمک

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۲ ب.ظ

سلام

احتمالا بدیهیه ها 

ولی اگر دیدید خورشتی آبش زیاد بود و نمک نداشت انتظار نداشته باشید وقتی گذاشتید آبش کم بشه همون قدر بی نمک بمونه


  • ظریف