گفتا حسن

سلام

حسن امروز یه حرف خوبی زد :

"موقعی که کسی خودش براش مشکلی پیش بیاد و ازت نظر بخواد شاید توجهی کنه بهش ولی اگه از سر دلسوزی به کسی چیزی بگی کلا یادش میره و هیچ تاثیری نداره"

سوال فلسفی

سلام

عاشق اون حسی ام که صبحا بعضی وقتا نیم ساعت مزایا  معایب کلاسی که قراره برم رو کنار هم میزارم توخواب و بیداری ببینم لازمه و ارزششو داره برم اون کلاسو یا نه ... 

Fact #2374

سلام

به طور کلی بخوام بگم .. 

دما رو نمیشه اندازه گرفت :|

وقتی دما سنج الکلی ، دماسنج دیجیتال محیطی ، دماسنج لیزری و ترموکوپل هر کدوم یک عدد رو نشون میدن، بنده با چی دقیقا کالیبره کنم دستگاهمو؟

-----------------------------------------------

نکته ی امروز : 

به نظر میاد تنها برند دلستری که آب گازدار نمیفروشه بهنوش و تا حدی ایستک هستن ، واقعا هوفنبرگ و دلستر و ... دارن آب میفروشن :|

(سطح دغدغه ها خیلی بالا رفته)

وارد بزرگسالی میشویم :(

سلام

خواستم که یکم تجدید خاطره کنم و سعی کردم که بازی ای رو که چند سال پیش بازی میکردم رو دوباره نصب کنم و تجدید خاطره کنم تا قبل از نصب خیلی خوشحال بودم ولی وقتی رفتم تو بازی دیگه اصلا حس و حال قدیما رو نداشت :( با این که دیگه میتونستم گرافیک رو رو تهش بزارم و با رزولوشن خوبی بازی کنم ولی اصلا حال نمیداد

علی میگه دیگه بزرگ شدی و اینا برای سنت نیست :(

میگه لابد یه لذت بالاتری رو تجربه کردی و دیگه اینا برات جذاب نیست :(

راست میگه خیلی بنظر بچه بازی بود ... شبیه فیلمای چرت و پرت teenagerی یه جورایی... 

نوستالژی

سلام

واقعا عاشق اون لحظه هایی ام که مثلا شنیدن یه آهنگ یا یه بوی عطر یا یه غذا با یه طعم خاص آدم رو میبره دقیقا به یه نقطه ای از زمان که بوی اون لحظه حس اون لحظه فکرای اون لحظه و هرچیزی که بشه باهاش اون لحظه رو توصیف کرد فلش بک میشه تو مخ آدم ... البته راستش معمولا فکر کردن به گذشته برام جالب نیست صرف این که مغز یه همچین دسترسی ای به یه موقعیت عملا فراموش شده داره خیلی برام جذابه...

نوستالژی معنیش اینه که خاطره ای که یادمون اومده حس خوبی بده بهمون... نمیدونم تعریف بالا رو چی بهش میگن

خوبه یادم باشه

سلام 

یکی از بدیایی که غرق شدن تو کار یا هرچی داره اینه که آدم یادش میره برنامه اصلی یه چیز دیگس و اینا همش وسیلست و این دنیا خیلی جدی نیست و ... یکم باید حواسم بیشتر جمع باشه ... هدف کار و زبان خوندن و ادامه تحصیل (به هر نحوی) و پروژه گرفتن و لینک جمع کردن و هزار تا چیز دیگه نیس ...

راستی یه چیز بی ربط. بعد از تستی شخصیتی که علی بهم معرفی کرد و فهمیدم برون گر ام داشتم فکر میکردم که چرا الان برون گرا ام ولی شاید تا 15 16 سالگی خیلی خیلی درون گرا بودم بعد یکمی دقیق تر فکر کردم دیدم حس میکنم برونگرا ام ولی داخلم همون درونگراس منتها رفتارای برونگرایانه میکنم یه جورایی ادای برونگرا ها رو در میارم شایدم یه چیزی اون وسطا ام . نمیدونم!! اصن چه اهمیتی داره :) من منم دیگه

حس :(

سلام

امروز موقع لحیم کاری بعد از نابود کردن یک اثر هنری(قطر قسمت رزوه پیچ 3 میلیمتره و این آی سی نابود شد :( ) ... یاد دیالوگ فایت کلاب افتادم

فعل ها رو از حالت خواستن به گذشته تغییر بدید

اسب

سلام :)

یکی نیست بهش بگه آخه اسب ... تا حالا بعد خدا ترم دانشجو بودن نفهمیدی کسی که بخواد بفهمه میفهمه کسی هم که نخواد کپ میزنه و زیاد کردن کارا فقط حجم سورس برای کپ زدن کسی که نمیخواد بفهمه رو برای کسی که میخواد بفهمه رو زیاد میکنه؟

پ.ن- من در برخی شرایط کسی که نمیخواد بفهمه بودم و در بعضی دیگه هم کسی که سورس تولید میکنه... صرفا طرف صحبتم با اون اسبه...

پ.ن2- حیف اسب

---

بی ربط : شاید باورتون نشه یه لگاریتم (اصولا float) از کتابخونه math.h تو AVR با یه مگ سرعت حدود 1 میلی ثانیه زمان میبره

NTC خوب است

سلام

بعد تست کردن سنسور DS18b20 موجود در ایران و Lm75 عزیز به این نتیجه رسیدم که تو سطل آشغال شاید بهتر باشه جاشون...

اینا فقط تو 0 درست نشون میدادن :/ بعد هر کدوم یه جور بالا میرفتن نسبت به دماسنج های رفرنسمون و سرعتشون هم خیلی کم بود. نمیدونم چه جنسی از چین میارن ولی واقعا آشغاله هرچی هست..

خلاصه این که با کمی سرچ متوجه شدم که NTC ها سرعت بسیار بالا تری دارن و دیگه دقتشونم دست خودمونه که چقد خوب بخونیم.

البته اینا رو تو ابزار دقیق کمی گفته بودن که سرعت خوبی دارن و ... ولی انقد قاطی چیزای بی مزه بود که همشو یادم رفت...

خب این طور که متوجه شدم و تو ویکی پدیا نوشته NTC ها با یه فرمول نسبتا کلی زیبا به صورت زیر 

رابطه مقاومتشون با دما عوض میشه که مقاومت کلوین و R اهمه بالطبع

سه تا ضریب هم به صورت زیر با اندازه گرفتن دمای دستم و دمای یه ظرف آب و یه ظرف آب و یخ(دماش از 6-7 درجه پایین تر نمیومد :| ) و حل معادله بدست می آریم.

R1 = 8200;

T1 = 25.1;

R2 = 5660;

T2 = 33.5;

R3 = 17400;

T3 = 9.8;

x = ([1 log(R1) log(R1)^3;1 log(R2)  log(R2)^3;1 log(R3) log(R3)^3])\[1/(273+T1) ;1/(273+T2); 1/(T3+273)];

و خب دمای مجهول رو بدست می آریم که دمای یه یخ بود

R = 27800;

T = 1/(x(1)+x(2)*log(R)+x(3)*(log(R)^3))-273;

در کمال تعجب با 0.2 درجه سانتی گراد دما رو درست نشون میده :) و خیلی سریع !!

نکته : ابزار اندازه گیری دمام یه دماسنج محیطی دیجیتال بود که نسبتا نزدیک به دما سنج رفرنس بود و مولتی مترم هم خسته بود ولی  بازم بد در نیومد.

Mr Nobody

سلام

بعد مدتی یه فیلم دیدم که ارزش فکر کردن داشت... شاید دوباره باید ببینمش! راستش واقعا فیلم داغونیه در طول فیلم فکر کردم یه چیزی مثل  The Trueman Show هستش ، شما هم احتمالا همین حس رو خواهید داشت ولی یکم بیشتر ازونه... 

یکم پیچیدس فیلمش واقعا آدم قاطی میکنه ولی ارزش دیدن رو داره! واقعا داره ! هرچند که شاید حس میکنم دوباره باید ببینمش ولی خیلی خوب همه چیز رو به تصویر کشیده...

اگه از فیلمای پیچیده خوشتون نمیاد (مثل بیژن که خیلی از ممنتو خوشش نیومده بود) نبینید :) حسابی هنگ میکنید