نسبت پول دریافتی به مسئولیت

سلام

چند روزی هست که دارم فکر میکنم چقدر نسبت پولی که میگیریم به مسئولیتی که در برابر پروژه داریم تو کار مهندسی کم هستش، برای مثال تدریس یک نرم افزار یا یک میکرو کنترلر صرفا مسئولیتش تو زمان تدریس هست و بعد اون اصلا مهم نیست، شما هم چیزی رو نمیتونید اشتباه درس بدید اصولا... بدتر از اون تدریس درس هست، که هیچی دیگه خودتون فکر کنید.

---------------------

معمولا یه متن هایی مینویسم ولی انتشار نمیدم، این ازونا بود

ولی امروز کامل میکنم و مننتشرش میکنم

البته ممکنه ربطی نداشته باشه به موضوعی که میگفتم ولی راجع به مسئولیته

نمیدونم چقدر واست پیپش اومده مشتری باشی... فکر کنم تا حد خوبی پیش اومده، 

مشتری در برابر سوپر مارکت

مشتری در برابر استاد یا معلم و دبیر

مشتری نونوایی و کترینگ ها

و ...

خیلی وقت ها میشه که کیفیت محصول و یا خدماتی که بهت میدن خوب نبوده و یا نسبت پولی که اززت گرفتن به نسبت خدمت یا محصول نا عادلانه بوده ... خب واکنش ما اغلب شاید درگیری زبانی و بحث با شخص باشه...

خب حالا جا عوض

فرض کن که ایندفعه شما فروشنده یا ارائه کننده خدمت هستی ، اکثرا برقی ایم کسایی که میایم اینجا به جر یه سری آی تی که میان و ... (:) رییس ما ان) مثال پروژه ای میزنم

خب برای ملموس تر شدن فرض کن  یه پروژه گرفتی از کسی، 3 حالت وجود داره

1- خودت میخوای انجام بدی کاملا

2- کسی پروژه رو گرفته و تو رو برای کمک اورده

3- پروژه واسه خودته و کسی رو اوردی کمکت کنه 

حالت اول که تکلیف معلومه معمولا استرس متوسطی داره و خوب هم انجام میشه

حالت سوم خیلی دهن صافی داره ، چون باید یکی دیگر رو هم مدیریت کنی و از نظر استرس سخت تره ولی فشار کاری کمتره

میمونه حالت دوم:

مشکل اصلی اینجاست

مشکل حس نکردن احساس مسئولیته که دهن بالاسری رو صاف میکنه چرا اینجوریه؟

چرا حس میکنم وقتی یه نفر دیگه مسئولیت رو دوششه هر اتفاقی می افته گردن اونه و من هر لحظه میتونم بپیچونم؟ میتونم پیگیری نکنم کارایی که ه من مربوطه ولی باید از کانال بالاسری رد بشه؟

فقط کافیه هر کاری بهم سپرده میشه رو مال خودم بدونم

همین دیگه این متن بی سروته به پایان رسید! راستش خیلی نتونستم شاخه هاش رو پر کنم... حیف

حالا سوال اینه ، واقعا تا اینجاشو خوندی یا اومدی ببینی تهش چی میشه؟! 

فور کاظم

سلام

هیچی خواستم پیغامی رو که هردفعه که به کاظم میخوام کامنت بدم رو براش بزارم شاید جالب باشه

از همین جا هم به بلاگفا عرض میکنم متن تبلیغاتی باباته

فصل گرما

سلام

اگه حال و حوصله خوندن راجع به استفراق ندارید نخونید...

امروز احساس کردم که وارد تابستون داریم میشیم کم کم...

من بدنم یه خصوصیت جالبی که داره ، تو گرما که برم بعد سرد بشم سردرد شدید میگیرم و برای حل شدن مشکل تنها راه ، بالا اوردن است... خیلی رفلکس عجیبیه که تو تابستونا معمولا دچارش میشم

هیچی دیگه امروز بعد رفتن به جمهوری و ازین مغازه به اون مغازه شدن، برای اولین بار در امسال این حس مزخرف پدید اومد ... الانم دارم از سردردش لذت میبرم...

خدا خر رو میشناخت...

سلام

هیچی دیگه خدا خر رو قطعه میشناخت که بهش شاخ ندااد... حکایت بعضیاس... 

بیخیال

قضیه اینه که ...

فرض کن مثلا شما ذهنت دکارتی کار میکنه مثلا نقطه 1و1و1 رو میفهمه

ذهن یکی دیگه قطبی کار میکنه یعنی همون نقطه رو رادیکال 3 و 45 و 45 میبینه...

یعنی طرف در یک فضای دیگع ای زندگی میکنه

حالا جالب تر از همه وقتی میشه که ذهنت میخواد ذهن اون رو درک کنه... نقطه رادیکال 3 و 45 و45 در ذهن تو هیچ معنی مشابهی ازون چیزی که در ذهن طرف میگذره نداره ..

هیچی دیگه همین

انتخاب نوع موتور

سلام

امروز تجربه جالبی کسب کردم

نمیدونم جایی نیست ازین چیزا نوشته باشه توش ؟!

مثلا فهمیدم deadzone موتور رابطه خیلی مستقیمی با سرعتش داره ، هر چقدر سرعتش بیشتر باشه ، گشتاور پایین تر میاد ، از رابطه P=Tw و میزان ولتاژی که باید به موتور بدیم تا از لقی گیربکسش عبور کنه خیلی زیاد میشه طوری که موتور 800RPM ما ، تا حدود 30 % کار نمیکنه ولی موتور 300RPM ای که داشتم ، یادمه حدود 5% ، deadzoneش بود...

خب پس فلسفه ساخت موتور گیربکس های دور بالا چیست ؟ منم نمیدونم اگه میدونید کامنت بدید...

نکته دیگه این که دور موتور این آرمیچر ها این طور که پرسیدم، 3000RPM است، یعنی در 300RPM گشتاور تولیدی حدود 10 برابر آرمیچر خالی است...

دیگر موضوع این که امروز یه سلول خورشیدی بزرگ تو یه آزمایشگاهی پیدا کردم پرسیدم گویا میتونم قرض بگیرم ، دوست دارم ولتاژش رو رگوله کنم... دیگه این که :

امروز دکتر آسایی داشتن از معنای C در باتری ها میگفتن ، میگفتن مثلا باتری های سرب اسیدی ، 0.2C هستند یعنی موقع شارژ با جریان 0.2 * ظرفیت باتری در واحد آمپر باید شارژشون کرد، باتری های لیتیم یونی 1C هستن و من نمیدانم این دوستانی که برای این Segway ما باتری خریدن ، 25C واقعا فروشنده چی بهشون انداخته،

نکته جالب این که زنگ زده میگه فروشنده میگه اینا جریان لحظه ای نمیدن :|||||||||||||.

در صورت خراب شدن پروگرمر جیلینک چی کنیم...؟!

سلام

امروز در محیط کیل بودم که موقع پروگرم کردن طبق معمول خواست که پروگرمر رو آپدیت کنه، من اشتباهی زدم آره، همونطور که قبلا هم اتفاق می افتاد پروگرمر تقلبی شناخته شدو ...

معمولا درست کردن پروگرم رو علی انجام میداد ولی امروز نموند و لینک آموزشش رو فرستاد، قضیه چوب و ماهیگیری و ازین جور چیزا، خلاصه منم باز کردم لینک رو :

http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=88737.0

نکته ای که هست اینه که اولا لینک برنامه سمبا خرابه 

http://www.atmel.com/images/sam-ba_2.15.exe

این لینک سالمه فکر میکنم چون امروز دانلود کردم ،اگه موقع خوندن این متن اینم خراب بود از گوگل هم میشه استفاده کرد :)

نکته دیگر این که اگه دقت کنید دو بار باید جامپر ها رو اتصال کوتاه کنید... حقیقت امر این که جی لینک من اون اسمایی که اونجا نوشته رو نداره و بجاش ER و TS فکر میکنم داشت، اول ER رو بزن بعد TS

نکته دیگر هم ااین که نوشته 15 ثانیه اولی 50 ثانیه دومی شما تقریب مهندسی بزن و هرکدوم رو یکی دو دقیقه بزار باشن همچین برنامه اش توش خوب جا بیفته ... 

دانلود فرم ویر که ECA بهتون نمیدتش... با این که خودش معلوم نیس از کجا کپی کرده:

دریافت

حجم: 64 کیلوبایت

و نکته آخر هم این که وقتی که پروگرم کردم جیلینکم رو به طرز جالبی منو تا دم سکته برد ، چون LPC ام رو نمیشناخت ، بعد یاد جمله ای از علی افتادم که در آن  از تو کیل پروگرمر رو آپدیت کرده بود، گفتم بزنم ببینیم چی میشه زدیم و درست شد همین... دوتا سوال در مورد آپدیت میپرسید جفتشون هم فکر کنم یکی اند من دومی رو زدم کار کرد، اولی رو تست نکردم

اگه بدرت کسی خورد یه صلوات برای علی بخاطر اطلاعاتش و من برای نوشتنش بفرسته!

گروه خلاقیت

سلام

دیروز اولین جلسه گروه خلاقیت به رهبری جناب علی بهرامی برگزار شد، 

قراره زیاد حرف نزنم!

ولی 

خوشحالم که میبینم هنوز نسل دانشجو هایی که توشیم خیلی هم به سیبزمینی تبدیل نشدن و فکر های اقتصادی و علمی و .... دارن،امیدوارم به خوبی و خوشی پیش بره و جزو 5% پست قبل باشه !!!

من پایه ام!

سلام

امروز با علی داشتم صحبت میکردم یه چیزایی تراوش شد از ذهنم مینویسم:

من قدیما اینجوری بودم که سعی میکردم رک باشم و همیشه راستشو بگم در مواردی مثل زیر:

-فلانی پایه ای شرکت بزنیم 

-نه فکر نکنم کار دارم فلان جا و ...

....

-فلانی پایه ای یه گروه تشکیل بدیم آپولو هوا کنیم 

-نه مثلا درگیرم این هفته

و امثالهم

مدتیست (تقریبا یکی دو سالی میشه) که فهمیدم اگه بهشون بگی آره هستم در 95% موارد به دلایل دیگه ای کارشون کنسل میشه خود بخود. یعنی وقتی کار داری هم میتونی بهشون بگی من پایه ام بعد چیزای دیگه خود بخود خرابش میکن. از وسط این 100 مورد اخرش 5 مورد پیدا میشه که بالاخره میتونی کاری انجام بدی و باهاش باشی.

پس نتیجه میگیریم خودت جزو اون عواملی که 95% رو نابود میکنن نباش بقیه ابر و باد و مه و خورشید و فلک هستن که این کار ازشون برمیاد

آیا نصابی بد است؟

سلام

این نصابی ای که نوشتم ربطی به پیشه شریف نصابی درب و کابینت نداره ... 

چند وقت پیش تو یکی از همایش ها یه بنده خدایی اومده بود داشت از پروژه های PLC و DCS اش تو صنایع نفتی میگفت که گویا قریب به 50 پروژه داشته و ازینجور حرفا خلاصه ی امر ایشون خیلی پروژه هاشون رو به صورت ماژولار انجام داده بودن...

. نفر بعدی که ادعای بیشتری داشت اومد گفتش که دور میدون ونک پر شده ازین شرکتای نصابی (خطاب به نفر قبلی) شما باید خودتو بیاید دستگاه بسازید درواقع ایشون به امر مردونه PCB زدن و خودمون وسیله رو از بیخ بسازیم ارادت ویژه ای داشتن ... 

یه سوالی که برام پیش اومد این بود که وقتی ما PCB میزنیم ، آیا این کار نصابی حساب نمیشه؟ به نظرم من همون نصابیه ولی ماژولش از یک PLC به یک میکرو یا آی سی کوچیک تر شده در واقع فرق این دونفر در سایز قطعاتی بود که نصب میکردن .

حالا هدف چی  بود ازین حرفا؟ هیچی امشب باید 178تا قطعه رو تو یه PCB بچینم ساعت 00:25 دقیقس و قریب به نصفشون مونده ... دقت هم کرده باشی وقتی خیلی کار داری قسمت PlayBack مغزتون به شدت شروع به کار میکنه ، منم مغزم هی داشت اون مراسم رو مرور میکرد گفتم بنویسمش شاید از تو مخم در اومد ...