سلام
به عنوان کسی که حافظه کوتاه مدتش واقعا جالب نیست تو خیلی از چیزا میتونم از ویژگی ها مثبتش بهتون بگم
1- هر فیلمی رو 5-6 بار میشه ببینم اگه طولانی باشه البته و پیچیده باشه و چون اولاش رو یادم میره خب جالب میشه مگر این که خیلی تمرکز کنم روش مثل فیلم شاتر آیلند که شاید 10 بار دیدم و جالب بود و یه بار با دقت دیدمش (بعد اون دیگه ندیدم تقریبا!)
2- برای مستند ها هم همینطوره ، اگه چیزی مثل مستند های فیزیک محضی باشه مخصوصا خیلی با دقت نمیبینمش و هر دفعه چیزای جالب داره توش
3- بعضیا براشون جالبه یه کسی رو میبینن که حافظش اینجوریه و اسما و ... رو اصلا یادش نمیمونه
4- وقتی با کسی دعوا میکنم یه ربع بعد اگه به خودم القا نکنم که باید ناراحت باشم ، دیگه ناراحت نیستم از دستش
5- ذهن آدم خلوت تره
یکم از بدی هاشم بگم
1- کابوس من دیدن کسایی هست که سر کلاسی که برگزار میکنم میان در بیرون از محیط کلاس، اصلا چهره ها یادم نمیمونه حتی اگه 4 نفر سر کلاس باشن چه برسه به این کلاس اخیرم که چندین نفر هستن و فاجعس ...
2- تجربه هام که شاید هزینه ی زیادی برام داشته یادم میره ، یکی از دلایل این وبلاگ همین بود ولی انقد چیزای مختلف توش مینویسم که نمیشه خوندشون..
3- بعضیا ناراحت میشن که اسمشون رو یادم نمیمونه و قیافشون رو و ...
4- خیلی ها هم نصیحت دوس دارن بکنن وقتی راجع به این موضوع حرف میزنم
5- بعضی از عادت های خوبم یادم میره که بعدا اصلا یادم نمیاد چرا کنار گزاشتمشون
بسه دیگه برای امشب.
خلاصه این که کسی اگر همچین چیزایی از من دید منو ببخشه که زیاد تو انتخابش حق نداشتم :) مثلا اگه داشتم فکر کنم یه چیزی در اردر حافظه آقای شهانقی پیشنهاد میدادم یا بیشتر ، اینطوریه که با یه نگاه میتونه از یک صفحه عکس بگیره تو مخش و بعدا مرور کنه یا عدد ها رو حفظ کنه یا ... جالبه اینم در نوع خودش.
-----------------------
جدای ازین مبحث از یه چیزی خیلی ناراحتم، دوست داشتم که بعد از فوت مادربزرگم حالی که نسبت به بهشت زهرا داشتم باقی بمونه ولی الان دیگه اصلا اون فضای قبلی رو برام نداره ... شاید تقصیر خودم بود، میگن که میرید مشهد همینطوری تند تند نرید حرم که براتون عادی بشه و حسشو از دست بدید، حکایت ما هم از یه جهاتی شبیه همینه بیش از حد اولاش رو جدی گرفتم و الان اینجوری شده ...