Coloratura
سلام
در عقاید مختلفی انسان به همراه اولین گناه به دنیا آمده.
مثلا سقوط آدم و حوا از بهشت گناه اولین انسان ها در آیین های ابراهیمی است.
این که در مسیحیت مرگ مسیح را بهای این گناه میدانند و هر کسی که به آیین مسیحیت گرویده شود، گناه اولینش بخشیده میشود برایم جالب است.
تابحال شده است که اتفاقاتی برایتان بیفتد که با خود بگویید این بهای چه گناهی بود که انجام دادم؟
نمیدانم که آیا این گناهِ اولین بوده که باعث اتفاق شده یا گناهان دیگر
یا که آیا سرنوشت همراه با پیچ و خم های اجتناب ناپذیر نوشته شده که جای سوال برایم ایجاد میکند.
ولی آن چیزی که میدانم این است که بهای گناهان و رسید اعمال در هر لحظه در حال نوشته شدن و حساب شدن است.
هر لذتی، هر نگاهی، هر اتفاقی بهایی دارد که یا پرداخت شده یا که بعد پرداخت میشود.
نگاهم از چند سال پیش که منتظر قیامت بعد از مرگ بودم تفاوت زیادی کرده.
نه مرگ آنقدر از من دور است که به سالیان دراز فکر کنم
نه قیامت جایی است که باید به آن برسم.
هر شبی که میخوابم مرگم است و هر اتفاقی که در طول روز برایم می افتد قیامتم است
آتش جهنم احساس گذر زمان است و هر چقدر به او نزدیک تر میشوم با مرگ بیشتر خو میگیرم
به عذاب خود نزدیک تر میشوم و میبینم که آتش فقط برای خلوص وجودم است و غیر از این هیچ چیزی نیست
تا جایی که برسد چیزی که باید را به بیرون بتوانم نشان دهم.
همانند آینه ای که در خود نمیبیند که انعکاس بیرون باشد
تا زمانی که صیقل بخورد و جلا یابد
آنگاه دیگر آینه ای وجود ندارد. چیزی نیست که به بیرون نشان دهد.
آنچه آینه نمایش میدهد آن چه بیرون میطلبد است.
و عذاب آینه نشان دادن چیز هایی است که از وجودش دور میبیند.
و آنگاه خط درست و غلط محو میشود.
به آنچه در لحظه بوجود می آید تنش میگویم
میتواند از جنس خشم، شرم، احساس خطر، هیجان و ... باشد
ولی آنجا است که به واقعیت نزدیک میشوم.
آنجا است که با خودم کنار می آیم و میبینم که با خود چند چند هستم.
وقتی که نتوانم سرم را بالا بگیرم و آنچه لازم است را بگویم
میفهمم که آنچه در جستجویش بودم در همین نزدیکی است
ولی آنچه در آن کاستی دارم
بودن است.
بر خود ثواب میبینم که آتش را در آغوش بگیرم
و بر خود بپذیرم که گناه اولم را تکرار میکنم
گناه اولم را تکرار میکنم چون که آنجا است که صدای پروردگارم را میشنوم
نزدیکی به اوست که مرا به گناه میکشاند
و شما را به آهنگ Coloratura - Cold play دعوت میکنم.
که به من یادآوری میکند که هستی و هر آنچه که هست همیشه در حال آرام سوختن بودند.
- ۲ نظر
- ۲۸ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۵۸