نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

ارزشش رو دارن؟

يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۴۸ ب.ظ

سلام

درسته پشه ها خییلی آزار دهنده اند و من یه عادت بدی که دارم اینه که اگه یکیشون ساعت ها دو سرم بچرخه میزارم آزاد باشه و به اندازه کافی اعصابمو خورد کنه و بعد نمیکشمش بلکه سعی میکنم با دست زنده بگیرمش و با ضربه یه کاری بکنم ضربه مغزی بشه و بمیره و خب خیلی کار بدی هست ولی سوالم اینه که آیا برای این کارشون اصلا درسته که جونشون رو بگیریم؟ یعنی کارشون انقدر بد هست که کشته بشن بخاطرش؟ 


جدای ازین موضوع. خیلی وقتا خیلی عادت ها و علاقه ها و نفرت هایی داریم که خودمون خبر نداریم که نوعی بیماری روحی روانی هستن. تاحالا شده فکر کنید اگر یکی بهتون بگه بیمار روانی هستید و ببرتتون آسایشگاه رووانی چه حالی بهتون دست میده ؟ فکر نکنم هیچ بیمار روانی ای بدونه بیمار روانیه و حتی قبول کنه.


بازم به صورت بیربط شایدم با یه درصد کمی تو یه جهت دیگه باربط، بنظرم تو فیلم فارست گامپ تاثیر گذار ترین صحنه جایی بود که فارست رفت پیش جنی و بچشون رو دید و ازش با استرس پرسید که آیا اونم ؟؟ و جنی گفت نه اون خیلی باهوشه (یعنی فارست میدونست خودش استعداد ذهنی پایینی داره و درد ناک بود)


ازون جالب تر این که چند شب پیش تو خواب دوباره خوابیده بودم و یه خوابی دیدم که داشتم تو آینه نگاه میکردم و یهو یه نفر رو پشت سرم دیدم و برگشتم دیدم کسی نیست و فقط تو آینه میشد دیدش قیافش خیلی جالب نبود و اگه بخام رو راست باشم ترسناک بود، همچنین ازم میخواست یه کارایی رو برم انجام بدم. بعد که از خواب تو خواب بیدار شدم گفتم خدارو شکر خواب بود و یهویی بازم ظاهر شد دیگه واقعا سکته رو زده بودم که از خواب اصلی بیدار شدم. حالا مهم نیست. اون جا یه حس جدیدی رو تجربه کردم حسی که میگفت دیگه دهنت سرویسه ، فکر کنید همچین اتفاقی براتون بیفته و یه چیز ماورایی تسخیرتون کنه و ولتون نکنه ، ازون ببعد زندگیتون رو میخواید چی کار کنید آخه.


و به عنوان مطلب آخر ، آخر شب سعی کنید قهوه نخورید :/

  • ظریف

so much to do

شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ب.ظ


سلام

خواستم این مطلب رو share کنم که یکی تفریحات جالب پسرا مخصوصا کسایی که سربازی معاف نیستن تو سن بنده نگاه کردن به آینده ی سیاه و داعونشون تو چند سال آیندشونه :)) حداقل اونایی که جزو قشر سر خوش و یا از طرف دیگه بی دغدغه جامعه جوانان حساب نمیشن رو میگم.

 

این عکسه هم خیلی وقت بود میخواستم بزارم این جمله رو عکس مناسبش رو پیدا نمیکردم الان تو سرچم اومد. راجع به خودمه ... همه کارا سر ددلاین شده البته اگه بهتر نگاه کنم میبینم که هر روز خدا ددلاینه.


امروز یکی از بچه ها یه ایده زده بود برای یه محصولی که بره بودجه بگیره برای تولیدش بهم گفت نمونه اولیشو خیلی سریع تا آخر هفته بساز، بهش گفتم من ازون وقتی که تو این کارا اومدم دارم هی عجله میکنم و هی عجله میکنم و تا الان هیچ کدوم از این ددلاین ها حتی اگه یه چند هفته این ور اونور میشد هم من همین جایی که هستم بودم آخه عجلت برای چیه ؟ 


بعد دیگه این که لپتاپ حسن که بر اثر اتصالی با برق شهر ترکیده بود با تعویض مادر برد عوض شد و اطلاعاتش سالم بود، این گونه فکر کنم فهمیدیم که وقتی فیوز محافظ جان میپره لابد یه مرگش هست که میپره و نباید جلوش رو گرفت

همین :)


  • ظریف

کپی کردن

دوشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۵۵ ق.ظ


سلام

من به شخصه اعتقاد ندارم که همه ی همورک های دانشگاه رو باید روش ساعت ها وقت گزاشت و ... و با کپی کردن چندان مخالف نیستم ولی ، کپی کردن سطح های خیلی مختلفی داره ، یه موقع هست که از سورس میشه یه چیزی یاد گرفت یه موقع هم میشه 100% کپ زد.

وقتی خودم TA ام به شخصه دوست دارم گردن کسایی که 100% کپی میکنن رو بشکنم چون نه احترام ریسک کسی رو که سورس بهشون داده رو نگه میدارن نه احترام TA رو و به نوعی خر فرض میکننش و نه این که چیزی ازش یاد میگیرن. 

  • ظریف

زبان

جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۲ ق.ظ

سلام

همسایه قبلیمون پسرش رو از وقتی تقریبا حرف زدن بلد نبود مهد کودکی میفرستاد که زبان باهاشون کار میکردن الان خیلی جالب شده ، فارسی انگلیسی رو قاطی پاتی میگه مثلا با s جمع میبنده کلمه های فارسی رو یا عددا رو لاتین و با فرمت فارسی تو دهگان و صدگان میگه :)


ملت با بچه هاشون چی کارا میکنن واقن...

  • ظریف

کجاش ؟

دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۰ ب.ظ

سلام

اگه کسی این سوال رو تونست تو تلگرام یا خصوصی یا ... جواب بده.

بنظرتون کجای کار من اشتباه بوده؟

خیلی ها رو میبینم که با ورود به محرم به شدت با شوق زیاد دنبال هیئت و ... میرن خیلی از دوستای نزدیکم ... و راستش بهشون حسرت میخورم ، من نمیدونم کجای تربیتم ، کجای عبادتم ، کجای زندگیم و ... اشتباه بوده که ازین "شوق" ها ندارم ... راستش حسی بهم دست نمیده .

من تا اونجایی که میدونم پدرم خیلی حلال حروم سرش میشه و لقمه ی حرومی تو خونهه نیورده قطعا.

خودمم که فکر کنم فقط به حسن بخاطر 1.333 فلافلی که یه روز تو آزمایشگاه خرید بدهکارم و هر شب یادم میفته هر روز یادم میره و به استاد هم یه چندین قطعه مثل چند تا سلف و خازنش که از قطعه هاش برداشتم، به بقیه تا وقتی که حافظم کار میکرده سعی کردم بدهی نداشته باشم و احیانا چیزی ازشون نکنده باشم.

تا اونجایی که شده و تونستم سعی کردم نمازام رو بخونم مگر این که خوابم برده باشه صبحی که اونم سعی کردم کم باشه

سعی کردم که خلاصه چیزایی که بنظرم یه آدم "نرمال" رعایت میکنه رو رعایت کنم 

ولی انگار در موقع نتیجه گیری ، کسایی که حتی برای مثال میگم از دوستای دبیرستانم که تقریبا هیچ رفتار اسلامی ای انجام نمیدادن به جز تظاهر و هر غلطی میخواستن میکردن، محرم که میشد انگار طلبیده میشدن ولی من نه ، 

نمیدونم داستانش چیه

یعنی حسه رو ندارم در حالی که خودم بین پسر ها شاید از نرمال احساسی تر باشم تا جدی.

هرچی هم نگاه میکنم پشت سر رو هیچ نتیجه ای نمیگیرم که چی شده من اینجوری شدم. 


شاید مثلا یه همچین چیزی یه نعمته که خب به من داده نشده و بجاش چیزای دیگه خدا داده بهم ، ولی خب فکر کنم چیز زیادیه که از دست دادم، اگه اینجوری بوده قطعا خیره ولی بیشتر حس میکنم یه همچین علاقه ای اکتسابیه تا اعطایی ... یعنی این نتیجه گیری درستی نیست.


حالا اگه کسی چیزی میدونست خوشحال میشم بشنوم .. 

التماس دعا 

  • ظریف

دست

دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۵ ب.ظ


سلام

حقیقتا تیتر مطلب ربطی به موضوع نداره(تقریبا)


یه تاک مانندی بود که حدود 10-20 نفر نشسته بودیم و یکی برامون حرف زد موضوع حرفش جالب بود گفتم بنویسم شما هم شاید جالب بود براتون.

سعی میکنم خیلی دقیق بنویسم ولی چون شاید 2 هفته گزشته یکم پس و پیش میشه


اول گوینده اومد و به هر کدوم از بچه ها یه برگه داد و گفت این بیت شعر رو با دست راستتون بنویسید ، بعضیا که دست چپ بودن خب یکم براشون سخت بود و بعد که همه نوشتن گفت حالا با دست چپتون بنویسید و خب ایندفعه دست راست ها خرچنگ قورباغه نوشتن

بعد گفت خب حالا به نوشته هاتون نگاه کنید بگید کدوم دست بهتره ، بالطبع دست راستی ها میگن دست راست دست چپی ها هم میگن دست چپ ولی در واقع این اصلا برتری نیست ، این یه صفته یه خصوصیته ، نه دست راست بهتر از دست چپه نه دست چپ بهتر از راست و ما نمیتونیم یکی رو به خاطر دست چپ بودن محاکمه کنیم. این چیزیه که هست و قابل تغییر نیست.

حالا چرا این رو میگم؟ چون که تو کار گروهی هم یه همچین حالتیه ،

یکی تموم کننده کاره یعنی کار رو زمین مونده بهش بدی انجامش میده و تموم میکنه

یکی شروع کننده ایده زنندس مثلا هی ایده های جدید و نو آورانه میزنه

یکی به مساله مستقیم نگاه میکنه و با روش معمول انجامش میده

یکی دوست داره حرکت انقلابی کنه و از بیخ بزنه روش رو عوض کنه

یکی تو حرف زدن و جلب مشتری خوبه

یکی توی انجام کار فنی خوبه و ...

اینا خصوصیت های افراده و هیچ کدومش خوب یا هیچ کدومش بد نیست هر کدوم در جای خودشون میتونن بهترین کار رو انجام بدن. توی یه کاری که انجام میشه نباید گفت که کسی که کار رو تموم کرده سهم زیادی داره و یا کسی که ایده کار برای اون بوده سهمش بیشتره ، هرکسی هرقدری که مشارکت کرده باید سهم داشته باشه توی نتیجه کار.

حالا مشکل کی به وجود میاد؟ موقعی که کسی رو توی جایی که نباید باشه بزاریم، مثلا یکی که ایده میزنه رو سر deadline بزاریم روی کار ، قطعا کار به انجام نمیرسه و یا کسی که کار فنی خوب میتونه انجام بده رو بفرستیم برای مشتری present کنه کار رو. این ها آفت های کار تیمی هستش که تیم ها رو تهدید میکنه. 

بعد اومد تجربه کار خودش (که من هم باهاشون همکاری میکنم) رو گفت که چطور یه همچین چیزایی پیش اومد و مثلا 6-5 نفر اومد و رفتن و کار رو نتونستن جلو ببرن و 2-3 نفر دیگه جورشون رو کشیدن. که دقیقا هم گزاشتن شخص نادرست در جای نادرست عاملشون بوده.



همین :)

  • ظریف

تیکه کلام

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۰ ب.ظ

سلام

تیکه کلام چیز جالبیه آدم خودش متوجه نمیشه ، مثلا من یه تیکه کلام مانندی داشتم که خیلی آزار دهنده بود به نظر خودم، وقتی متوجه شدم دارمش که یه بنده خدایی دیدم اینو داره میگه، هیچی همین دیگه، سعی کردم دیگه نگم.

فکر کنم این همین دیگه هم تیکه کلام نوشتاری ام باشه ، البته چندان آزار دهنده بنظرم نیس :)

-------------------------------

هیچ وقت یه مهندس یا کسی که فکر میکنه کار مهندسی میکنه رو بیش از حد تحت فشار قرار ندید، یه کاری می کنه که نه خودش خوشش میاد نه قطعا شما ، مثالش در مورد بنده (که مورد دوم هستم فعلا) هفته پیش بود شایدم دو هفته پیش که موقع لحیم کاری انقد ددلاین نزدیک بود که برق وصل بود و قطعه رو لحیم کردم از بین رفت، فرداش LCD سوخت بعدش سیم ها رو سپردم مکانیکیا اونارو هم بد سوکت زدن و خلاصه چیزای جالبی نشد در نهایت.

(نکته مدیریتی) البته اینم بگم ها، گفتم بیش از حد تحت فشار نزارید ، و این معنیش اینه که یه فشار کم همیشه لازمه ، مثلا میتونید کاری که یه ماه بالفرض وقت میخواد رو بهش بگید دو هفته وقت داری و دو تا یه هفته تمدید کنید براش

  • ظریف

نخورید

چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۹ ب.ظ

سلام

به عنوان یه پیشنهاد ، یه لیتر ازین ساندیس های یه لیتری سن ایچ سرد رو سعی کنید نخورید یهویی ... 

  • ظریف

آیا میشود؟

يكشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۱ ب.ظ

سلام

/*اگه انسان رو به صورت یه موجود دو بعدی که بعد مادی و معنوی داره بگیریم ، یه وقتایی این بعد معنویه میزنه بالا و وضعیت آدم خیلی خوب میشه به لحاظ معنوی مثلا برای خود من خیلی معتقد میشم و کلی فکر خدا زیاد در طول روز تو ذهنم میاد ولی نکته اینه که این بعد مادیه کاملا عمود نیست که هیچ کاری به بعد معنوی داشته باشه یه جورایی اصلا یه مولفه تو راستای قرینه اش داره که وقتی تحریکش میکنید با یدونه قطب سمت راست شروع میکنه پاسخ دادن ،*/ 

به زبون فارسی : گند میزنه به زندگی معنوی آدم ، 

یجوری میشه که من از بخش معنوی زندگیم 100% بله 100% غافل میشم، 

و حقیقتش خیلی هم تلاش کردم عاملش رو بدونم ، مثلا چی میشه که یهویی تو یه بخش هایی از زندگیم خیلی خیلی مثبت بودم و یهویی همه چی انگار یادم رفته (البته این از یاد رفتنه طبیعیه برای من :) ) ولی منظورم اینه که چرا انقدر قوی میتونه حس معنوی آدم یهویی از بین بره؟ 


اینا رو گفتم که بگم از خدا میخوام که برای هرکسی که این وبلاگ رو میخونه و نمیخونه و خودم ، به حق این ماه محرم ازین فاز های معنوی یکم کنار بزاره :)


  • ظریف

لیسانس 4 ساله

جمعه, ۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۷ ب.ظ

سلام

در آستانه ی پنجمین سال لیسانسم یکم متوجه میشم که چرا لیسانس رو 4 ساله گزاشتن باشه...

اصلا این رو نمیگم که الان مثلا من دیگه خیلی آدم بزرگ حساب میشم ، نشون به اون نشون که همچنان میبینم که در مقابل بچه های دبیرستانی که امروز اومدن قلمچی بدن حسابی Babyface ام ... خب پس این رو با صراحت گفتم.(هر چند اینا رو ناشی از یه سری اختلالات شیمیایی میدونم تا نشونه بزرگ بودن،،)

ولی نکته این هست که دیگه واقعا حال بهم زن شده خیلی چیزا مثل هم ورک و TA و ... (با سیستم کارشناسیش حداقل) مخصوصا تو دانشگاه ما که به دلیل ورود قشر تا حد زیادی خرخون ، بچه ها خیلی وقتا خیلی چیزا رو بیش از حد جدی میگیرن... یا این که بعضیا توشون هستن که بخاطر رتبه کنکورشون نرفتن فیزیک محض بخونن یا ریاضی محض و وسط کلاس یهویی یه چیزایی میگن که مخ آدم سوت میکشه...(نمیگم این چیزا بده ها صرفا میگم که مثلا شاید جای اثبات یه قضیه 100% محض تو کلاس خیر سرش مهندسی یا فنی نباشه بیشتر...)

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن.1 : اینا عوارض بعد از ظهر جمعس و خودمم میدونم

پ.ن.2 : سعی کنید کلی شیر طالبی دنت و با یه عالمه کیک نخورید شب خواب های شدیدا چرت و پرت میبینید، از من گفتن بود

پ.ن.3 : بعد یه چند سال ادعای PCB زدن تونستم یه کاری بکنم که تخمین هزینه ای که زدم نزدیک 100% خطا داشته باشه :) 

  • ظریف