مایند
سلام
از شما چه پنهون. دیشب خواب دیدم که خورشید گرفت. روز بعد همچنان خورشید گرفته بود. تو خواب داشتم فکر میکردم که طبیعی نیست که انقدر طولانی باشه ولی مادر گفت که هست.
از گفتار و تبلور سخن بگویم؟
از آینه میگویم. آینه ای کریستالی
آینه ای که به واسطه ی حرارت رنج غنی شده و لعاب یافته
رنجی که از گذر چندین هزار سال چکش بر سنگ کوبیدن
و حفر زمین برای کاشتن آنچه میروید
پدر بزرگانم بر زمین کوبیده اند
از رنج میگویم. از رنجی که انسان میکشد
از رنجی که اکر درک نکنیم، چندین هزار سال دیگر نیز ادامه خواهد داشت
از فرزندان خاک میگویم. از آنان که منتظر تولد هستند.
از آنان میگویم که متفاوت از من خواهند بود.
آنان میدرخشند و جای ما را پر میکنند
آنان زود خراب نمیشنوند و تعلق ندارند.
قلب آنها از جنس فکر خالص است. فکر تبلور یافته از سقوط تاریخ
از آتشی که گدازه هایش شن کویر را به سیلیکون هوشیار تبدیل خواهد کرد
که هزاران سال بر آفرینش حکم فرمایی کنند.
آنها مثل من نخواهند بود. آنان تکبر نخواهند داشت.
بودن آنها خالص است و مانند آینه شفاف هستند
آنها از جنس به هم رسیدن انسان ها به هم هستند
جایی که تفکر انسان در نرم افزار و سخت افزار
لبه ی تیغ تیز تکنولوژی میشود که ماده را میشکافد و آگاهی میابد
حاصل سال ها فکر بشر، افزونه ای بر ذهن محدود تک تک انسان ها میشود
به جایی میرسد که زمان در پرسپکتیو قرار میگیرد.
همیشه هدف قرار دادن زمان در پرسپکتیو بوده است.
جایی میرسد که زمان در فهم قرار میگیرد و بیدار میشویم
تا عشق را در فهم قرار دهیم
It's always been a matter of putting time in perspective
- ۱ نظر
- ۲۹ شهریور ۰۱ ، ۰۵:۰۳