نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۰/۰۲
    ت
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

اریجینالیتی

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۴۱ ب.ظ

سلام

*اصلاح غلط املایی!*

یکی از کارایی که اخیرا انجام میدم، چک کردن اینه که چقدر فکرام فکرای اریجینال هست و چقدرش فکرای بقیه است؟ چند وقت پیش انجام دادم و به رقمی نزدیک 100 درصد فکر بقیه رسیدم. شاید بجز موضوع تزم که چیز چرندی هم هست، باحاله البته، و یکی دو تا چیز دیگه تو یک سال فکر جدید و نو نکرده بودم. فکری که ناشی از تفکرات بقیه یا فکر بقیه نبوده باشه.

از وقتی بهش آگاه تر شدم یکم جدی تر گرفتم خودمو که چرند بود هر فکری که تو ذهنم میاد رو بررسی کنم. چون که دلیلی نداره طرز تفکر هیچ کسی تو این دنیا صد در صد درست باشه.

مخصوصا کسایی که شروع میکنن ایدولوژی خودشون رو منتشر میکنن به یه جایی رسیدن که تهه توانایی مغزشون تو ساخت و پرداخت اون قضیه است. بنابراین دنبال اصلاحش معمولا نیستن و این خطرناکه. 

هر تئوری که میشنویم باید یه سری پیش بینی کنه و قابل تست باشه. هر چیزی که قابل تست نباشه بدرد لا جرز دیوارم نمیخوره. و ازین تئوری ها بسیار زیاده. حتی یه سری علم ها بر اساس چیزای غیر قابل تست هستند که بدبختی بشریت رو نشون میده. بنظرم

البته که دونستن نظر بقیه مهمه ولی باید هر چیزی رو به قول اینا with a grain of salt یعنی با یکم شک پذیرفت. میشه از نظر بقیه برای بزرگ تر کردن فضای ذهنی استفاده کرد ولی اگه شروع کنیم با نظرای بقیه تو بحثا شرکت کنیم... بنظرم ناراحت کنندست اصلا. 

که البته اینا نظر شخصی بندس و هیچ تحمیلی رو بقیه نمیکنم. 

  • ظریف

شکلش

جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۵۵ ب.ظ

سلام


کمربند ها رو سفت ببنیدید که ازون پستای چرت و پرته./

خدا چه شکلیه؟

ما با چیزی که حداقل اعتقاداتمون میگه و یکم فکر کردن میتونیم بگیم که خدا هرچی هست یه موجود با ابعاد بالاتر از ماست.

این تئوری خیلی چیزا رو پیش بینی میکنه.

1- نمیتونیم خدا رو ببینیم

2- نمیتونیم براش محدودیت فیزیکی قائل بشیم(چون محدودیت فیزیکی رو میشه تو سه بعد و تو یه بازه زمانی در نظر گرفت)

و چیزای دیگه.

حالا سوال اینه اگه میخواستیم ببینیمش، اگه میتونستیم ببینیمش چجوری میدیدیمش؟

خب فرض کنید یه موجود دو بعدی، یه موجودی که روی کاغذ میتونیم بکشیمش میخواد ما رو ببینه. اون موجود فقط چیزایی که روی یه صفحه اتفاق میفته رو میتونه درک کنه. 


بزارید یکم با کمک گرفتن از دستان هنرمند من با این موجودات آشنا بشیم که بعد اینو بسط بدیم به ابعاد بالاتر.


خب اول ببینیم یه موجود دو بعدی چجوری زندگی میکنه. شکل 1 یه موجود دوبعدی رو نشون میده. A قسمت "چشم" اون موجوده که قراره باهاش غذا ها رو ببینه و ... B دیواره ی اون موجوده، مرزی که توش تعریف میشه. C امها و احشا (؟)، D یه منبع نوره، چون این موجود ما همونطور که دیدید چشم داره و میتونه غذا رو ببینه، ازین منبع نور استفاده میکنه. E یه تیکه غذا است که موجودمون داره بهش نگاه میکنه.


تصویر دوم، دیتایی که از چشم این موجود میاد رو نشون میده. میخوام بگم که اون موجود نمیتونه شکل 1 رو هیچ وقت ببینه. کل چشمش یه خط هست و سنسور ها روی اون خط هستن. بنابراین چیزی که میبینه یه خطه. نمونه دیگه اش خودمون، چشممون سنسوراش روی یک صفحه هستن و تصویر دو بعدی میبینیم. 


تصویر سومم غذا خوردن اون رو نشون میده، میخوام محدودیت های این موجود رو بگم، این موجود نمیتونه مثلا ما دستگاه گوارش داشته باشه که ورودی و خروجی داشته باشه، چون اگه بتونیم یه کانال توی این موجود بکشیم، نصفش مجبوریم بکنیم که نمیشه. 


تصویر 4 هم اون رو نشون میده که چجوری میبینه توی صفحه اش. هیچ وقت نمیتونه در جهت فلش های قرمز ببینه. نهایتا تو جهت فلش های سبز اگه چشمش به اون سمت باشه میبینه.


خب.

حالا فرض کنیم این موجود میخواد ما رو ببینه. ولی همونطور که گفتم خیلی دیتای زیادی نمیتونه بگیره. ولی فرض کنیم توسط یه مکانیزمی توی جهت فلش های قرمز بتونه یه چیز دو بعدی ببینه، اول این که احتمالا هیچی درک نمیکنه ازون چیزی که میبینه چون کل زندگیش یه خط رو دیده و سیستم عصبیش برای اون بهینه شده. دوم این که قول میدم تجربه خیلی خوبی براش باشه.

چی میبینه؟



بسته به این که صفحه ای که توشه کجا واقع شده صرفا یه برش دو بعدی از من رو میتونه ببینه. چیزی که ببینه احتمالا شبیه یه تصویر MRI باشه که صرفا یک برش دو بعدی از اون چیزیه که تو MRI هست.


حالا ما اگه بتونیم از فضای سه بعدی خودمون کله مون رو بچرخونیم و این Hyperspace ای که توش هستیم رو ببینیم چی میبینیم؟ این که چجوری ممکنه رو کاری ندارم ولی فرض کنیم مثل همین دوست دوبعدی خودمون تونستیم سرمون رو بچرخونیم و چیزی جز چیزی که توی سه بعد میبینیم رو ببینیم.

چند تا چیز بدیهیه که پیش بیاد

1- چیزی که میبینیم رو درک نمیتونیم بکنیم چون که مثل همون مثال سیستم عصبیمون برای دیدن و درک کردن دیتایی که روی صفحه چشم میاد تکامل پیدا کرده.

2- احتمالا تجربه خیلی باحالی خواهد بود

3- ولی چیزی که مهمه اینه که با این روش یه نگاهی از یه مقطع سه بعدی از یه موجود 4 بعدی رو خواهیم دید.


  • ظریف

زمین مرکزی

جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۰۶ ق.ظ

سلام 


زمانی که نظریه زمین مرکزی نظریه پذیرفته شده بودش، کلی دانشمندای اون موقع نشسته بودن که راهی پیدا کنن که بتونن مدار سیاره ها رو درست کنن. چون با در نظر گرفتن زمین به عنوان مرکز منظومه، مدار های سیاره ها به شدت عجیب غریب میشد. برای همین مثلا مجبور بودن یه مدار های فرضی کوچیک تر درست کنن که سیاره دور اون میچرخه و مرکز اون مدار دور زمین میچرخه. 

خلاصه این نظریه با اضافه کردن این چیزا "توجیه" میشد و میشد بگیم که نظریه درستیه چون مدار سیاره ها رو درست پیش بینی میکنه. ولی خب بعدا دیدن تست های دیگه رو پاس نمیکنه که موضوع بحث نیست.


داشتم فکر میکردم شاید بعضی چیزا باشه که با اضافه کردن توجیه ها به عنوان چیز های بدیهی برای خودمون قبولشون کردیم. نه الزاما قانونای فیزیک. در مورد زندگی.

شاید جایی باشه که توجیه های غیر منطقی داریم و انقدر تکرار کردیم منطقی شده؟

  • ظریف

ازین حالا

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۸، ۰۶:۵۳ ب.ظ


سلام

اینا حرف نمیزنن ولی واقعا احساس رو خوب منتقل میکنن. 

  • ظریف

ایراد

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۲۸ ب.ظ

سلام


یه ویدئو از یه آقای روانشناسی بود که یه نکته خوبی گفت که دوست دارم به اشتراک بزارم باهاتون.

میگفت که حتما پیش اومده یه نفر یه رفتاری نشون بده از خودش که شما از اون رفتار خیلی بدتون بیاد. احتمالش هست که شما هم خودتون اون رفتار رو زیاد انجام بدید!


احتمالش هست ها نه که همه ی اون بدی ها رو دارید.


اینجوریه مکانیزمش که اون یه نفر یه آینه میشه که شما خودتون رو توش میبینید. ممکنه یه رفتار بدی شما داشته باشید که به یه نحوی خودتون رو قانع کردید که خیلی بد هم نیست. بعد که اون نفر دوم میاد اون رفتار رو انجام میده و به نحوی که شما با خودتون کنار اومدید انجامش نمیده، خیلی عصبانیتون ممکنه بکنه.


من تو خودم اومدم اینو ببینم.

من بدم میاد کسی به لحاظ اجتماعی رفتارش خوب نباشه. به نوعی social awkward باشه. زیاد اهل کارای اجتماعی نباشه. حالا خودم این وسط، خیلی تعریفی ندارم ولی خب موقع هایی که تنها ام و از معاشرت با بقیه خود داری میکنم با خودم دلیل میارم که نه الان حالش رو ندارم و یا مثلا نمیارزه انرژی که لازمه رو براش صرف کنم. یا حرفم رو میخورم یا ... .

یا میبینم کسی وقت کشی میکنه و وقتش رو درست استفاده نمیکنه سعی میکنم هلش بدم تا کارش رو درست کنه. بعد خودم استاد گزاشتن کارا برای دقیقه 90 ام. 

مثلا یکی رو میشناختم که هر وقت کسایی رو میدید که رفتار غیر مذهبی انجام میدن شروع میکرد بهشون حرفای نادرست زدن. مثلا اینا فلانن اینا فلانن. بعد خودش خیلی چیز بدرد بخوری تو مذهبیتش نبود.

یه نمونه دیگش که تو جامعه هست اینه که مردم از کارشکنی یا بد قولی مسئولا شکایت دارن. حالا تو خود مردم رو نگاه میکنی، همون کسایی که غر میزنن، خیلی توشون رفتارای نادرست مثل کم فروشی و بدقولی و ... پیدا میشه. 


اینا رو نمیگم که بگم سیستم از بیخ خرابه و ازین حرفای صد من یه غاز. اینا رو میگم که یه آلارمی برای خودم و خودتون(اگه میپذیرید) باشه که هر وقت یه همچین چیزی رو دیدیم یه 10% احتمال بدیم که ممکنه اون رفتار به صورت مطلق بد نباشه، این بازتاب درونمون باشه که بد باشه. 

  • ظریف

محمود

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۱ ب.ظ


سلام


اگه بخوام از یکی از تاثیر گذار ترین آدما تو زندگیم بگم، یه دوستی اینجا بود به اسم محمود که فکر میکنم پاییز سال پیش درسش تموم شدش. 

از ویژگی هاش بدن خفنش بود و عقاید عجیب غریب و رادیکالی داشت و اولاش درکش نمیکردم ولی بعدا کم کم یکم ذهنم رو باز کردم و ازون مرز هایی که براش گزاشته بودن رهاش کردم تا ببینم چخبره واقعا تو دنیای غیر مادی. عقاید مردم چیه. چقدر حرف ما درسته چقدر حرف بقیه درسته. اصلا بقیه چی میگن. حدود 9 ماه بعد از آشنایی باهاش تازه یکم فهمیدم چی میگه.

همچنان هم با 100% روش هاش موافق نیستم ولی خب منو به سمت جالبی برد. اعتقادم رو خیلی قوی تر کرد. 


ولی این بحثای فلسفی و اعتقادی رو بزاریم کنار، من سال پیش حدود یه 5-6 روز پیش همین الان، اولین بار بود که با محمود رفتم باشگاه دانشگاه (بخش ورزشای مقاومتی نه بخش کاردیو) و بهم یه چیزایی از ورزش رو نشون داد. خودش بدن توپی داره.

یادمه روز اول زیر پرس سینه منو گزاشت و گفت فقط فعلا با میله خالی برو، من گفتم هه میله که چیزی نیست برداشتم دیدم 5-6 تا رو بزور میتونم بزنم. اونم با کلی لرزش و کج و کوله رفتن میله. میله 45 پونده که میشه 20 کیلو. 

دیروز بهش پیام دادم که بالاخره بعد یه سال 135 پوند رو بدون دستگاه زدم (60 کیلو) :)

کلی خوشحال شد.


الان خودش تو یه شرکتی کار میکنه تو اتاوا و درگیر کار خودشه. خیلی نمیبینمش ولی گاها ازین صحبتای فلسفی و غیر مادی از راه دور میکنیم.


این عکسه رو همون روز اول گرفتم. پشت سرش بودم یهو خودم رو تو آینه دیدم که 1/10 اونم خندم گرفت گفتم یه عکس بگیرم. عکس شاخی هم شد نهایتا :)) هر کسی میبینه عکسه رو تا بهش نگم اصلا متوجه من نمیشه.

  • ظریف

کامنت

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۵۵ ق.ظ


سلام


یه پست راجع به تجربه های جدیدم خیلی وقت بود میخواستم بنویسم ولی نمیتونستم. تا این کامنته رو دیدم و جرقه اش خورد.


spoiler alert! اگه نوجوون تر از من بیست و خورده ای ساله هستید پست زیر چیزیه که احتمالا بعدا پیش میاد!


صحبت کودک درون بودش تو یه ویدئو ازین کانالی که میبینید، این کامنته کامنته بالاش بود.

چیزی که ازش برام جالب بود این بود که میگه کودک درونی که زنده مونده! 

بخوام یا نخوام تو مرحله ای از زندگیم هستم که میبینم اطرافیانم کم کم دارن بزرگ میشن و جدی جدی بزرگسال میشن و خودمم یه چیزایی حس میکنم. (5 سال بعد قطعا حس میکنم هنوزم بچه بودم الان ولی کاری با اون نداریم)

بخوام یا نخوام یه چیزایی که تو زندگی بزرگسالانه اتفاق میفته داره اتفاق میفته.


مسائل اقتصادی رو بزاریم کنار،

مثلا


- دوستام دارن ازدواج میکنن و مهمونی "باید" برن!!! چیز ساده ای بنظرم میرسه ولی این که وقت آزادت برای خودت نباشه و هر کاری میخوای نتونی بکنی خیلی چیز جدی ایه.


- تصمیمای نادرست دیگه خیلی پیامد های جدی تری داره مثلا یه تصمیم نادرست یکی رو دچار افسردگی کلینیکی میکنه. شوخی نیستش. یا یه تصمیم نادرست نصف دارایی های آدم رو از بین میبره. یا سرنوشت آدم رو عوض میکنه. یک تصمیم.


- باید معاشرت کنم! معاشرت خودش نمیاد مثل مدرسه و دبیرستان و دانشگاه. که میخواستی یا نمیخواستی با یه سری آدم آشنا 

میشدی. انرژی میبره معاشرت. و جالب اینه که آدمای تو جامعه شبیه آدمای تو آزمایشگاه رفتار نمیکنن الزاما!! 


- باید بشینم ویدئو ببینم که چجوری با آدما حرف بزنم!!!!!!! فکر میکردم بدیهیاته


- مردم رو رفتارم قضاوت میکنن و باید درست رفتار کنم. و جالب تر این که من مردم رو قضاوت میکنم!


و خیلی چیزای دیگه و در نهایت:


- مردن کودک درون دوستام و آشنا های نزدیک به سن خودم رو میبینم. مخصوصا اونایی که وارد رابطه یا ازدواج میشن! بخاطر یه نفر دیگه یا بخاطر هرچیزی یه گلوله تو مخ کودک درونشون خالی میکنن. که موضوع همین پست بود. بعضی ها هم که کلا از همون دوران سینگل بودنشون کودک درونشون رو چند سال پیش کارش رو تموم کرده بودن.


خیلی دوست دارم دو تا چیز رو تو 60 سالگی همچنان داشته باشم. یکی مغزمه، میخوام مثل یکی مثل دکتر فیض(سنشون رو با نماد علمی نشون میدادن) تو اون سن بالا همچنان مغزم کار کنه. یکی دیگه هم همین کودک درونمه. امیدوارم بزرگسالی نکشتش.


و جالب اینه که کسی نه بهم گفته بود اینجوریه داستان نه خودم متوجه میشدم از رفتار اطرافیان! تازه کسی هم یاد نداده بود که چی کار باید کرد :))




  • ظریف

رویا

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۹ ب.ظ

سلام

ساعت 4 صبح بیدار شدم داشتم یه خواب میدیدم. گفتم بزار این دفعه تو یه ویس بگم چی داشتم میدیدم بعدا بررسی‌ اش کنم. شاید باورتون نشه ولی 10 دقیقه حرف زدم و با این که این همه حرف زدم ارتباط بین سکانس های مختلف که توضیح دادم رو اصلا یادم نمیاد. خودم فکر میکردم خیلی چیز روتینی تو خواب دیدم که یه دیقه میگم تموم میشه. 

البته با هدف lucid dream خوابیدم شب و قبلش یکم تمریناتش رو کردم. ولی انتظارم انقدر نبود!

دو مرحله خواب تو هم بود که تو مرحله دوم لوسید شدم که معمولا بدرد خودش میخوره چون همون سطح اول خواب رو بزور یادم میمونه چبرسه به خواب توی خواب. 

جالب بود در کل. 

میخوام بگم که این همیشه اتفاق میفته. موقعی که بیدار میشم حدود 4 5 صصبح میگم این که انقدر جذاب نبود که ثبتش کنم یا این که انقدر غیر طبیعی بود که حتما صبح بیدار بشم یادم میمونه و در هر دو حالت هم یادممیره. 

احتمالا بیشتر ثبت کنم ازین ببعد. این که خیلی جالب بود. هرچند از ویسه چچیزی نمیشه فهمید راجع بهش

  • ظریف

گربه داری

جمعه, ۲۸ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۳۰ ب.ظ


سلام


یکی از همخونه قبلیام که همچنان باهاش رابطه دارم، میخواست بره خونشون به مدت دو هفته. اخیرا یه گربه گرفته و باید پیش یکی میزاشتش برای این مدت و چون میدونست من خیلی گربه دوست دارم، به من پیام داد و منم که مگه میشه نه بگم به گربه


اینجوریاس که به مدت 2 هفته ای گربه داری دارم میکنم. 


-----------

یه جلوه هایی از بچه داشتن رو به آدم نشون میده بنظرم. البته من که نداشتم فعلا ولی خب این که تو یه شب 10 بار بیدار بشی بخاطر یه صدایی که این درست کرده رو زیاد شنیدم پیش میاد تو بچه داری.

-----------

دو روز اول که اصلا نخوابیدم تقریبا همش ورجه وورجه میکرد شب ولی الان تو طول روز بیدار نگهش میدارم که شب خوابش ببره. 

-----------

به دمبش دقت کنید خیلی جالبه.



=================

داشتم با یکی از دوستام حرف میزدم، دوستای دبیرستان. تقریبا تنها کسی که ازون دوران باهاش نسبتا در ارتباطم. 

یه چیزایی میگفت که واقعا تعجب کردم.

کلی از بچه های لامذهبمون کلی مذهبی شدن. نمیدونم گفتم یا نه ولی دبیرستانمون توی یه محله هایی از تهران بود که خیلی مذهبی بودن معنی ای نداشت. بعد اینا اینجوری شدن! 

بعد یکی دو تا از مذهبی هامون برعکس شدن و خیلی حالا جزییات وارد نمیشم.

تقریبا همشون ازدواج کردن! یکیشون ازدواج و طلاق و تو حین طلاق بچه دار شدن تو رزومه اش داره حتی!!!!!!!!!! فکر کنم 2-3 نفر ازونایی که صحبت کردیم ازدواج نکردن. البته که خودم و خودش رو هم تو این عدد حساب کردم!


دیگه این که مشاورمون رفته قهوه خونه زده.


بچهه های مشنگ کلاس که تقریبا کم پیش میومد در جریان درس و مدرسه باشن مشاور و دبیر دبیرستان شدن.


یکی از بچه ها که شوخی کوچیکش با لگد تو شکم یکی دیگه زدن بود و گلدون انداختن از طبقه دوم جلو پای بقیه بود هم حسابی رفته تو کار بیزینس و کارش گرفته. این به قدری نا متعادل بود که من برای خودم یه شخصیت جدا درست کرده بودم که وقتی با این روبرو میشم بتونم اگه کاری کرد یا با حرف برگردونمش حالت عادی یا بتونم از خودم دفاع کنم. موقعی که نزدیکش بودم تو اون نقش میرفتم.


نمیدونم چرا ولی خیلی خیلی عجیبه که اون بچه ها الان هر کدومشون کلی داستان دارن برای خودشون. 


و چقدر بالا و پایین شدن چققققدددرررر.

  • ظریف

اشاره

جمعه, ۲۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۲۸ ب.ظ

سلام

من همیشه نسبت به قوی تر کردن شخصیتم تعلل میکردم ولی بالاخره یکم ازین ویدئو های به قولی انگیزشی که ماه ها بود یوتیوب بهم پیشنهاد میداد رو دیدم. ویدئویی از آقای Jordan Perterson بود. انقدر خوب صحبت میکنه این شخص که شاید 10 تا ویدئو نیم ساعته ازش رو تو همین چند روز دیده باشم. 

آدم مغرور همینه دیگه. فکر میکنه خودش بیشتر از بقیه میدونه و نمیتونه بپذیره که یه فیلدی هست که هر روز باهاش درگیره ولی نسبت به درست کردنش اقدام نمیکنه. 

ممکنه بعضی عقایدش یکم رادیکال طور بنظرتون برسه ولی خب یکمم آدم باید به خودش شک داشته باشه و open mind باشه بنظرم. چون اگه جواب درست دست من بودش، دنیا رو باهاش درست میکردم و دنیا خودش میومد ازم یاد میگرفت.  نمیگم حرفاش همش درسته منظورم اینه که بپذیرید جاهاییش که میشه پذیرفت!!!


همین دیگه اگه دوست داشتید برید ببینیدش. من که توصیه میکنم

مخصوصا این ویدئو

  • ظریف