سلام
نمیدونم فیلم 127 hours رو دیدید یا نه. منم ندیدم ولی خطر اسپویلر، یکی لایه صخره ها به مدت 127 ساعت گیر میکنه و تصمیمای سختی میگیره.
اگه حس مواجه شدن با واقعیت های غیر ایده آل رو ندارید نخونید!
داستان ازینجا شروع شد که خانواده میخواست بره کرج سمت روستامون و منم میخواستم خیر سرم برم پزوهشگاه بعدش خودم راه بیفتم شب برم اونور. ما صادقیه اونجا طرفای هشتگرد. مهم نیست حالا
اینا دوساعت پیش رفتن ولی من اصلا حال بلند شدنو رفتن به پژوهشگاه رو نداشتم.
نشستم کلی کانال theodd1sout یوتیوب رو دیدم و وقت گزروندم و وقتی دیدم زیادی هیچ کاری نمیکنم گفتم بسه دیگه بلندشم برم سرویس بهداشتی و برم بیرون...
در وصف سرویس خونمون بگم که حموم و دستشویی دو تادر کنار همه و اینجوریه که یه در هست که میرید توش حالت سرامیک طوره و راست و چپ دوتا در دیگس که دستشویی و حموم میشه. درای اون جا ها فلزی ازینایی که حالت شیشه مات دارن بالاشون هست.
فکر میکنم خیلی تاحالا جذاب نبوده.
حالا قضیه جایی جالب میشه که در دستشویی دو تا دستگیره مستقل از هم داره که از داخل و بیرون میشه در رو بست و بیرونیه ازینایی که شل و ول هست خودش احتمال داره بیفته. (معمولا هیچ وقت این اتفاق نیفتاده بجز دو بار. امروز دومین بارش بود)
تا تهه قصه رو خوندید دیگه.
کسی خونه نیست
رفتم در رو بستم و یهو دیدم دستگیره بیرونی هم افتاد پایین.
خدایا شکرت
همون طور که گفتم یه بار دیگه هم این اتفاق افتاده بود ولی حدود 1 شب بود و کس دیگه ای هم خونه بود و بار یکم سر و صدا مساله حل شد.
ولی الان چی؟
ارامش خود رو حفط کردم و گفت چیزی نیست که چند بار در رو محکم میکشم و دستگیره بیرونیه میشکنه باز میشه. و این کارو کردم. حدود 15 دقیقه. ولی اتفاقی که افتاد این بود که دستگیره داخلی شکست. و دیگه نمیشد در رو کشید
دیدم که دور شیشه با یه سری پیچ سفت شده و اگه پیچا باز میشد شیشه در میومد و مشکل حل بود دستم رو میوردم بیرون و دستگیره رو باز میکردم.
ولی پیچ ها همه خودکار و تو فلز رفته و پیچگوشتی هم طبعا نداشتم.
از زیپای شلوارم سعی کردم استفاده کنم و لبه های تیزشون ولی پیچا حسابی سفت بودن.
چند بار دیگه به در ضربه زدم ولی تاثیری نداشت. دیگه گفتم تنها راه شکستن شیشه است.
دستگیره سیفون رو باز کردم و از در فاصله گرفتم و زدم به شیشه.
نشکست
محکم تر
نشکست
خیلی محکم تر
نشکست.
نمیدونم از جنس چی میسازن این لامصبا رو ولی نشکست.
میدونید تا قبلش همیشه یه پلن b داشتم که شکستن شیشه بود ولی الان دیگه اونم نبود
یه تی داشتیم تو سرویس اون سنگین تر بود ولی بازم نشکست.
چند بارتلاش کردم نشکست.
با پا زدم البته خیلی قوی نمیشد زد
نشکست.
دیگه راهی نمونده بود. راستی گفتم؟ گوشی هم نداشتم وگرنه این همه داستان نداشتم
تنها راه این بود که به قول داستان اسباب بازیا از سرم استفاده کنم. البته که امیدی نداشتم.
وایسادم جلو در و بوم
نور بیرون اومد تو و شیشه بود که میریخت و ..
اگه لئون رو دیده باشید میبینید عجب انتخاب خفنی کردم برای عکس
هیچی دیگه با یه میلیون خورده شیشه و کله ی یکم خونی و دستم که برید سر جمع کردن شیشه ها مساله به خوبی و خوشی حل شد