نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۳۱۱ مطلب با موضوع «عمومی :: شخصی» ثبت شده است

Silhouette

دوشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۲:۰۶ ق.ظ

سلام

 

https://www.youtube.com/watch?v=iX7QLSvawdw

یکی از واقعیت های این دنیایی که توش هستیم اینه که هر صحنه اش نبرد بین سیاه و سفید هست. 

هر صحنه صحنه ی جنگ و پیروزی و شکست هست. 

شاید وقتی کوچیک تر هستیم درکش سخت تره و با بزرگتر شدن بیشتر و بیشتر این رو میبینیم تا جایی که متوجه میشیم همه اش همینجوریه. 

اون قلمی که یگانگی خدا رو به دو قسمت تقسیم کرده میخواسته رقص بین دو نیمه ی آفریدگار رو نشون بده و تماشاگر این نمایش خود خدا است که از درون چشم های انسان ها داره ابعاد مختلف خودش رو کشف میکنه.

با این مقدمه میخوام شما رو به آهنگ Silhouette توسط Birdy دعوت کنم.

خود این کلمه به تصویری گفته میشه که پس زمینه ی یک جسم، پر نور تر از خودش باشه و فقط سایه ی تاریکی از اون جسم دیده بشه.

بنظرم کسی که تو هر صحنه ی زندگیش میخواد حواسش جمع باشه و کار درست تر رو انجام بده، و بجنگه، کم کم شبیه یک silhouette میشه. خودش تاریک تر بنظر میاد چون الزاما کار درست رو انجام دادن معنیش جذاب و جالب بودن نیست. خیلی وقتا تحمل حقیقت سخته و با خودش احساسات منفی میاره. از کسی که حرف حق رو میزنه خیلی وقتا خوشمون نمیاد یا احساس عصبانیت و حسادت با خودش میاره. ولی وظیفه ی اون آدم اتفاقا تحمل این فشار های منفیه در حالی که کار اشتباهی نکرده و باید این تاریکی رو بپذیره.

حالا تا یه موقعی باید این تاریکی رو با خودش حمل کنه که حاصل این مبارزه اش بوده. از یه جایی به بعد متوجه میشه که حتی حمل این تاریکی هم خودخواهیه و باید کنارش بزاره. چیزی که تو نبرد حق و باطل کمک میکنه امید هست. این آدم از خرابه های مبارزاتش و تجربه هاش برای بقیه پیام امید میاره.

 

حالا دیگه جدی میخوام به این آهنگ دعوتتون کنم:

 

 


There are shadows in my dreams
در رویا های من سایه های تاریکی هستند
Storms that send me out to reach
طوفان هایی که من رو از دسترس انسان ها دور میکنن
And you just wait on my defeat
و تو فقط ایستادی و منتظر شکست من هستی
So I built an army underneath
برای همین من که ارتش درون خودم درست کردم
And now they got me while I sleep
و حالا به جایی رسیده که اون ها وقتی من خواب هستم برای مبارزه با من اقدام میکنن
And this worn-out frame will carry me
و این قالب پوسیده من رو حمل خواهد کرد
Don't go holding your breath
برای خود راه نیفت در حالی که نفست رو از اشتیاق حبس کردی
You know that I'm not done yet
باید بدونی که کارم هنوز تموم نشده
There's still a fight in me left
هنوز نبردی درون من جریان داره
Don't go shouting out loud
راه نیفت درحالی که بلند داد میزنی
That you're claiming the crown
که تویی که صاحب تاج و تخت شدی
I'm down but not out
من افتادم ولی هنوز توی بازی هستم
And the bittersweet of every new defeat
و طعم تلخ و شیرین هر شکستی تازه
Is I'm stronger than before
اینه که من از قبل قوی تر هستم
I may be on my knees, but I still believe
ممکنه روی زانوهایم افتاده باشم ولی هنوز باور دارم که
These broken wings will soar
این بال های شکسته ترمیم پیدا میکنند.

شبیه فرشته هایی که میان و میرن و زندگی ما رو خاص تر میکنن!

فرشته های پر شکسته.

Untie my silhouette, it's all that is left of a broken heart
نمیدونم واقعا منظور دقیقش چیه اینجا. چیز غیر عادی ای میگه ولی بنظرم:
این تصویر تاریکی که ازم دیده میشه رو از خودم باز میکنم. هرچیزی که هست از بازمانده های یک قلب شکسته است.
Leave all of my regrets to sink like shipwrecks
همه ی پشیمانی هام رو رها میکنم که مثل یک کشتی غرق شده  
Through oceans dark
به عمق تاریک اقیانوس سقوط کنه
In the dust I wrote my name
روی خاک اسمم رو نوشتم
And from the ruins, hopes were praised
و از خرابه ها و بازمانده های ویرانی ام امید بوجود اومد.
شاید اینجا منظورش این ذوق هنری ای که داره است که بعد از نابودی خودش و رد شدن از تاریکی بهش رسیده.
'Cause all that's lost can be replaced in time
چون هرچیزی که گم بشه در طول زمان جایگزین میشه. 
 

و اگه مثل من عاشق این آدم و سبک نگاه ساده و خالصش هستید، 

اینم یه ورژن از آهنگ که خودش با یه پیانو میخونه.

و میشه دید هنرش رو این که واقعا شایسته ی بهترین هاست 

https://www.youtube.com/watch?v=tfiFAHe1yGM

 

  • ظریف

کوییز-1

پنجشنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۱، ۰۹:۴۴ ب.ظ

سلام

 

میخوام یه کوییز ازتون بگیرم.

یه برگه در بیارید و جواب بدید هر کدومشون رو که دوست داشتید

دوست داشتید همین جا به چند تاشون جواب بدید یا اگه مفصله هر وقت وقت داشتید یه پست ازش بنویسید.

 

1- وظیفه ی ما تو زندگی نسبت به خودمون چیه؟ تعدادی از کار هایی که لازمه انجام بدیم تا لحظه ی آخر زندگی خوشحال بمیریم رو لیست کنید.

2- وظیفه ی ما تو زندگی نسبت به کسایی که دوستشون داریم چیه؟ دوباره تعدادی از کار هایی که در قبالشون باید انجام بدیم رو لیست کنید.

3- وظیفه ی ما در قبال کسایی که قبل از این که دوستشون داشته باشیم دوستمون دارن چیه؟ لیست!

4- اگه کاری که برای یه نفر دیگه انجام میدیم رو عشق بگیم، 

4-1- عشق چه کار هایی رو شامل میشه؟ چند تاش رو لیست کنید

4-2- عشق چه رنگ هایی داره؟ فقط به شکل کارایی که آدم رو خوشحال میکنه هست؟

4-2.5- آیا عشقتون رو معامله میکنید؟ در قبالش انتظار دارید؟

4-3- در قبال عشقی که به یه نفر دادید ازش چه انتظاری دارید؟

4-4- آیا بنظرتون باید عشق خلاصه به یک نفر یا خانواده بشه؟ یا گروه دوستان؟ یا غریبه ها هم شاملش هستن؟ کجا مرز توجهتون رو تعریف میکنید؟

4-5- انواع عشقی که تو ذهنتون هست رو بیان کنید. چند تاشون رو تجربه کردید؟ چند تاشون برای کتاب داستان ها هستن؟

5- از بقیه چه انتظاری دارید؟ چه کسایی باید به شما عشق و توجه بدن؟ در قبال کاری باید باشه یا بخاطر خود وجودتون باید باشه؟

 

  • ظریف

از کرخه

جمعه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۳۱ ب.ظ

 

سلام

 

 

بنظرم یکی از شاهکار های موسیقی ایران که خیلی تو ذهنم مونده موسیقی از کرخه فیلم از کرخه تا راین توسط مجید انتظامی است. 

اگه بخوام انگشت روی چیزی که این موسیقی داره بزارم کشش و تب و تاب و نزدیک کردن و به عقب هل دادن با سکوتش هست.

 بنظرم یکی از پیچیده ترین کار ها بازی کردن با احساسات آدم هاست. که خیلی راحت میتونه آدم رو به تاریکی بکشونه. کسایی که احساسات آدما رو manipulate میکنن میتونن ازشون بهره برداری کنن و ازشون سوء استفاده کنن. فکر میکنم اینجاست که اختیار و قدرت خلقت آدم به نمایش میتونه گذاشته بشه. 

وقتی که تصمیم قلب یک نفر میتونه روان چندین نفر دیگه رو orchestrate کنه، عین یک ارکستر آدما رو بنوازه. 

بنظرم مجید انتظامی خیلی خوب میدونه چجوری احساسات تو ذهن اوج میگیرن. آروم آروم یکم به گوش موسیقی میده و میکشه عقب، دوباره یکم موسیقی میده و دوباره میکشه عقب، دوباره موسیقی میده و موسیقی میده و میکشه عقب، و... اینجوری سعی میکنه که اون احساس رو بسازه و بیاره بالا.

البته بنظرم اوجش رو شاید میتونست خیلی بهتر در بیاره. آدم رو تو مسیر فوق العاده هدایت میکنه ولی تو اوج انگار خجالت میکشه که بیشتر ببره جلو. یه کاری کنه که آدم به گریه بیفته. شاید خودش میترسه که اون قدر فکر کنه و جلو ببره آهنگش رو. نمیدونم. 

من تو این آهنگ از مسیر لذت میبرم. شاید پیامش این باشه که اوج الزاما اونقدر جالب و هیجان انگیز نیست و باید از مسیر لذت برد. 

از کشیدن و نزدیک کردن و هل دادن عقب و دور کردن.

شاید میخواد بگه تجربه ی اوج میتونه ناامید کننده باشه.

  • ظریف

High Sierra

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۰، ۰۹:۱۳ ب.ظ

سلام

https://www.youtube.com/watch?v=38nGNAQa7ks

این آهنگ رو دوستم بهنام بهم معرفی کرد و خیلی خیلی دوستش دارم. یه چیزی توش داره که خیلی باهام رزونانس میکنه.

 

What about the one who said he loved you?
پس اون کسی که بهت گفت دوستت داره چی؟
What about the one who said he cared?
اونی که بهت گفت به فکرت هست چی؟
Don't bother trying to find him
خیلی سخت نگیر که بتونی پیداش کنی
Way up in the icy air
بالا توی هوای یخ زده
 
شاید داره در مورد کسی حرف میزنه که وقتی داشت بهش عشق داده میشد متوجه نشد الان زیر یخ عمل خودش گیر کرده در حالی که کسی که نیتش پاک بوده در آسمون پرواز میکنه

 

Oh, you played with his heartstrings
تو با ریسمان های قلبش بازی کردی، 
مثل زخمه به ساز زدن با مضراب که صدا ازش در میاره، قلب آدم هم میتونه باهاش بازی بشه و صداهای جالبی بده
And you played without a care
و بدون توجه باهاش بازی کردی
But not up in the High Sierra
ولی دیگه نمیتونی وقتی بالای ارتفاعات سیررا رفته.
You won't play his heart out there
نمیتونی با قلبش بازی کنی اونجا.
 
 

 

The angels lay their clouds across his sky
فرشته ها ابرهاشون رو در آسمون ها پخش میکنن و
They line up for him every night
برای اون هر شب صف میکشن
Some have wings and others sing
بعضیاشون بال دارن و بعضیاشون آواز میخونن
The rest do lazy ballets in the air
و بقیه رقص باله براش میکنن

 

There he's got a bird to give him warning
اونجا یه پرنده داره که بهش هشدار بده
And he's got a lookout too
و یک دیده بان داره. یا شایدم یه محل روبه منظره داره که میتونه ببینه.
The beauty of the High Sierra
و زیبایی ارتفاعات سیررا
And she's looking out for you
و اون داره دنبال تو میگرده
 
اینجا داره با پسره حرف میزنه. که در ارتفاعات سیررا زندگی خوبی پیدا کرده و مقرب به فرشته ها شده. شاید پاداش نیت خیرش بوده.

 

The angels lay their clouds across his sky
They line up for him every night
Some have wings and others sing
The rest do lazy ballets in the air
خیلی این قسمت آهنگ catchy هست و دوستش دارم.

 

What about the one who said he loved you?
What about the one who said he cared?
He's off in the High Sierra
But don't bother looking there
 
نویسنده ی آهنگ بنظر میاد از یک داستان پر پیچ و خم گذر کرده و در مورد خودش داره مینویسه. این رو میشه از جزییات توصیف هاش دید وگرنه تو این دنیا کسی انقدر همدردی نداره که بخواد از دل کس دیگه ای انقدر خبر داشته باشه. و داره با کسی که اذیتش کرده حرف میزنه. کسی که دیگه تو دلش جایی نداره و باعث رنجش شده. رنجی که باعث بالاتر رفتن خودش پیش خدا و فرشته های خدا شده و از اون بالا داره به آسمون یخ زده ی پایین پاهاش نگاه میکنه و عدل خدا رو نظاره میکنه. ناراضی نیست ولی داره اون طرف رو از اشتباه بزرگی که کرده آگاه میکنه چون از ارتفاعات سیررا میتونه ببینه اون پایین چه شکلیه.
 
  • ظریف

رودخونه یخ زده

پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۰، ۰۷:۲۱ ب.ظ

 

 

سلام

 

دیروز یکم زود تر از محل کار زدم بیرون و هوا کمی روشن بود. گفتم برم یه جایی که معمولا نمیرم. 

یه رودخونه نزدیک خونه م هست که زمستون ها یخ میزنه و یخش به قدری ضخیم میشه که ماشین میتونه روش راه بره.

رفتم یه جایی که روی برف و یخ یه مسیر درست کرده بودن و همونطور که تو عکس میبینید بعضیا رفتن روش چادر و خونه ی موقت زدن یا یخ رو میشکنن و ماهیگیری میکنن.

یکم پیاده رفتم و رسیدم به یه ماشین. یه نفر کنارش یه سوراخ درست کرده بود و ماهیگیری میکرد. 

یکم با هم حرف زدیم.

راجع به این که ماهیگیری چقدر ممکنه غیر قابل پیش بینی باشه و بعضی وقتا ممکنه هیچی گیرت نیاد و بعضی وقتا ممکنه کلی ماهی گیرت بیاد.

راجع به این که به آدم صبر یاد میده.

خودش بیرون ماشین بود و خانمش و بچه اش توی ماشین رفته بودن. گفت دیگه خسته شدن و سرد بود رفتن تو.

یدونه ماهی گرفته بود و آخرین طعمه اش رو هم داشت سعی میکرد استفاده کنه و یه ماهی دیگه بگیره.

میگفت قرار بوده این شام امشب باشه!

وایسادم پیشش و گفتم یه بار رفته بودم با یه نفر دیگه ماهیگیری ولی هیچی نصیبمون نشد. میترسم مشکل از من باشه که الان چیزی گیرت نمیاد. گفت منم همچین حسی رو راجع به خودم داشتم هفته پیش. رفته بودم پیش یه دوستایی که ماهی زیاد میگیرن ولی 10 ساعت بودیم و هیچی گیرشون نیومد! گفتم شاید بخاطر اینه که من باهاشونم!

وایسادیم و یهویی ماهیه طعمه اش رو گرفت. کشیدش بیرون و دید که اندازه ش اونقدر بزرگ نیست. ولش کرد رفت. 

گفتم کار جالبی کردی که گذاشتی بره. شاید وقتی بزرگتر شد بگیریش! گفت شاید یکی دیگه بگیرتش!

ماهی ای که خیلی وقت بود گرفته بود همچنان بعضی وقتا تکون میخورد و راجع به این حرف زدیم که بعضی حیوون ها خیلی بعد از شکار شدنشون همچنان زنده هستن.

میگفت مثلا بعضی خزنده ها مثل مار بعد از این که سرش رو از بدنش جدا میکنن هم حتی میتونه گاز بگیره. برای همینه که میگن زیر خاک باید دفنش کنی چون همچنان میتونه خطرناک باشه.

 

  • ظریف

First Snow

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۱۵ ب.ظ

سلام

 

امروز هوا منفی 24 درجه بود و با باد منفی سی و خورده ای درجه میشد.

قبلا ها برام بیشتر سوال بود این دما ها چه معنی ای دارن ولی الان که وسطشم، معنیشون اینه که طبیعت شوخی نداره. ماشین دیر استارت میخوره و شش میسوزه و نباید خیلی ساده گرفتش.

https://www.youtube.com/watch?v=IYfdY4Sl-EQ

آهنگ First Snow از فیلم The Fountain شاید خیلی دقیقا این شرایط نباشه ولی امروز داشتم صبحونه میخوردم و گوش میدادمش و به سرما فکر میکردم.

 

  • ظریف

برگ های چای سبز

جمعه, ۱۷ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۲۵ ب.ظ

 

سلام

 

وسطای روز و بعضی وقتا حدود ساعت 14-15 برای خودم چای درست میکنم.

فرصت کوتاهی به آدم میده که به هیچ چیزی فکر نکنه و فقط زیبایی برگ های چای رو نگاه کنه. 

بنظرم خیلی برای سلامت ذهن و روح خوبه که یکم از تمرکز روی کار بیرون بیایم و روی یه چیزی که ازش لذت میبریم تمرکز کنیم! 

این برگای زیبای چای سبز رو هم با شما به اشتراک میزارم!

  • ظریف

پایین اومدن

سه شنبه, ۴ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۳۶ ب.ظ

سلام

 

یکی از دعاهایی که میشه کرد اینه که

خدایا کاری کن که پایین اومدنمون بیشتر فرود باشه تا سقوط. یا اگه سقوط بود یه سقوط فاجعه بار باشه که حداقل ارزشش رو داشته باشه!

  • ظریف

آینه

دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۰، ۰۵:۳۱ ب.ظ

سلام 

دیشب تو خوابم یه جایی نشسته بودم و یادم نیست داشتیم چی کار میکردیم. ولی حالت کلاس یا آمفی تئاتر داشت. یه پدر و دختری، که پدره شاید 45 سالش بود و دختره شاید 5-6 سالش اومدن و پدره دخترش رو به من سپرد انگار که قرار بود من حواسم بهش باشه. اسم دختر بچه هه آینه بود. 

دختره بامزه و ملوس بود ولی نه فهمیدم پدره کی بود نه فهمیدم کی میخواد برگرده برش داره نه هیچی. انگار گذاشتش و رفت.

 

  • ظریف

تم تکرار شونده

دوشنبه, ۵ مهر ۱۴۰۰، ۰۵:۵۱ ب.ظ

سلام

 

یکی از تم های خیلی تکرار شونده خواب هام اینه که کنترل ماشینی که دارم میرونم تو خواب از دستم در بره.

معمولا اینجوریه که ترمزش نمیگیره. یا مثلا شبیه روندن تو یه جای یخ زده میشه که چپ و راست کردن فرمون اون جوری که باید کار نمیکنه.

 

حس میکنم ماشین نماد یه سری قوانین زندگی هست که برای خودم نتیجه گیری کردم و براساس اونا تصمیم گیری میکنم و زندگیم رو جلو میبرم و از کار افتادن یه بخش مکانیکی توش نشون دهنده اینه که نگرانم که

نکنه این قوانینی که بنظرم خیلی قابل اعتماد میان یه روزی از کار بیفتن یا جور دیگه ای عمل کنن که من نتونم خودم رو تطبیق بدم بهش؟ 

مثلا دیشب پدال ترمز ماشینی که سوارش بودم رو تا انتها پایین فشار میدادم ولی ترمز خیلی ضعیفی میکرد. ترمز دستی هم تا ته میکشیدم ولی کار نمیکرد. بعد کسی که کنارم نشسته بود گفت نباید به سمت پایین فشارش بدی! باید به سمت جلو فشارش بدی! بعد دیدم بله پداله دو تا درجه آزادی داشت انگار فقط زاویه اش نبود که عوض میشد، جلو عقب هم میرفت. خلاصه پیچیده تر از اونی بود که میفهمیدم و بازم نتونستم درست ترمز کنم. 

یا یه بار داشتم ماشین دوستم رو میروندم تو خواب و یه جایی خیلی محکم پیچیدم طوری که ماشین به کنار لیز خورد و پشتش به این گارد های پلاستیکی کنار مسیر خورد و آسیب دید. 

 

بجز خواب های روز امتحان، این تم تکرار شونده ی دیگه ی خواب هامه که هر چند وقت یه بار سراغم میاد.

  • ظریف