نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۰/۰۲
    ت
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۳۱۱ مطلب با موضوع «عمومی :: شخصی» ثبت شده است

ماکروفری

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۴ ب.ظ

سلام

یه مرضی هست بین دوستای ما که دقیقه ی 90 ای مشهد سرعتی ماکروفری رفتنه. نمیدونم چرا همیشه هم تکرار میشه. 10 ساعت تو قطار 24 ساعت مشهد 10 ساعت برگشت :/. معمولا هم این اخرای کار قطار درست حسابی نمیمونه که... جالبه در نوع خودشا ولی کمر آدم..

.....

آره همین ویروسای سرماخوردگی وسط تابستون. زجر کش کردنشون خیلی لذت بخشه.

.....

ماکروفر هم کلمه ی جالبیه.

Microwave oven

بهترین ترجمه.

......



  • ظریف

کی برنده مبشه

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ق.ظ

سلام

بنظرتون کی برنده میشه؟ 65 کیلو آدم یا چند تا ویروس سرماخوردگی به پهنای چند میکرو متر ؟؟؟

  • ظریف

وبلاگ نوشتن

شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۴۷ ب.ظ


سلام

مواقعی که حالم بده خیلی بیشتر وبلاگ مینویسم. این چند وقت انقدر همه چی خطی پیش رفته اصلا وبلاگ نوشتنم نمیاد.

-------------------------------

اگه خدا بخواد آخرین جلسه کلاس ARM رو هم با هزار بدبختی برگزار کردم. امیدوارم شرایطی پیش بیاد که دیگه کلاس نداشته باشم!!

صبح اومدم دیدم که در بالا قفله و پروژکتور و کنترل کولر نداریم. 

رفتم واحد پایین پژوهشگاه و ازشون پرسیدم پروژکتور دارید گفت که نه دوتاشو بردن. واحدی که کلاس برگزار میشه هم اجاره دادن به نمیدونم کجا!! امروز میان کار کنن. :/

گویا به مسئول کلاسا گفته بودن ولی ایشون نمیدونم خواب بود چی بود خلاصه نیومده بود.

9:10 رفتم یکی از اتاقایی که ملت توش میخوابن رو برداشتم و توش یه سری صندلی از این ور اونور برداشتم و گزاشتم. یه LCD بزرگ هم داشت اونم یه کابل از یه جای دیگه برداشتم اوردم یه تخته وایت بردم از پایین برداشتم گزاشتم توش! شد 9:25! 

خدا رو شکر با هر ضرب و زوری بوده آخرین جلسه کلاسو برگزار کردم. 


  • ظریف

بهترین کار

يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۴۸ ب.ظ

سلام

بهترین روش برای شکست نخوردن تلاش نکردنه. کاملا هم جواب میده. من برای مثال یکی دو هفتس هیچ تلاشی نکردم و وضعیت روحی پرفکتی دارم.

  • ظریف

رفت

سه شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۸ ب.ظ

سلام

خاله مادرم، یعنی خواهر مادربزرگم حدود فکر میکنم کمتر از یکسال بعد مادر بزرگم از دنیا رفت  چون محل مراسمش توی اصفهان بود و من اون روز کار داشتم نرفتم. نمیدونم چه منطقی بود ولی هر وقت فکر میکنم میبینم یکی از احمقانه ترین کارای زندگیم بود. بعضی چیزا هست که نمیشه تعلل کرد یا به تعویق انداختشون ... فقط یک بار هستن و بعدش میشه تاسف الانم بعد n ماه هنوزم که فکر میکنم میبینم چه چیزی میتونست اولویت بیشتری ازون داشته باشه؟

  • ظریف

پیش بینی

يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۲۱ ب.ظ

سلام

زمان دایل آپ، یه کاریکاتوری بود که دونفر کنار هم نشسته بودن و داشتن با یاهو مسنجر با هم چت میکردن

مثلا آینده بود

الان که بعضی وقتا با داداشم کمتر از دو متر فاصله داریم و به هم پیام میدیم حس میکنم که چقد پیش بینی دقیقی بوده


  • ظریف

این چند روز

شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۹ ب.ظ

سلام

این چند روز خیلی عجیب گذشت. واقعا از حالت زندگی نرمال داشتم به افسردگی میرسیدم. به آقای میلاد گفتم که توی پژوهشگاه یه بخش مشاوره و روان درمانی هم باید گذاشت. بعد خودش نشست و دو ساعت حرف زدم براش. بعدش احساس کردم کاملا حالم خوب شده. خیلی چیز خوبی بود. 

داشتم چند روز پیش ازین کانالای برداشت هایدفلانی از فلان کشور رو میخوندم. چیزای جالبی اند یه جورایی تا وقتی که شخص نویسنده احساس نکرده نظرات و تحلیلات شخصیش برای بقیه اهمیت داره چند تاشونو میخوندم بعدش که دیدم چند تاشون شبیه راننده تاکسیا همه چیو نقد میکردن دیگه نخوندم تا چند روز پیش

یه شخصی بود که یه نفر که مسیحی بو رو دیده بود. بعد شروع کرده بودن با هم صحبت کردن اون مسیحیه گفته بود یکم بگو و اینم از بهشت و جهنم ازش پرسیده بود. بهش گفته بود که بنظرت واقعا اونجا دوتا جا هست که یکیش باغه اون یکیش آتیش؟ گفته بود خب اره

بعد ایشون بهش گفت که اینا برای درک بهتر ما هست. مثلا یه جنینی که تو رحم مادرشه بهش بگی باید پا داشته باشی نمیفهمه دلیلشو یا دست یا ... . ولی وقتی بدون دست بدنیا بیاد کلی زندگیش سخت میشه. این کارایی که ما میکنیمم ممکنه الان اثری ازش نبینیم ولی نبود اینا اون دنیا برای ما محرومیت هایی ایجاد میکنه که نداشتن اون امکانات میتونه خودش عذاب باشه.

راستش با این همه سنم و این که این همه این مسائل رو به نحو های دیگه بهمون گفته بودن اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم. خیلی قابل فکر کردنه..

خب بیخیال. 

دوتا سوییچ خیلی زیبا توی مدارم داشتم وقتی که دو سرشون 400 ولت بود با هم روشنشون کردم و 400 ولت شورت شد و نصف مدار رفت رو هوا. لازم به ذکره که این سوییچیای ipw60r190 خیلی نحسن. باورتون میشه تا حالا از شاید 10 20 تایی که خریدم فقط دو تاشون به مدت نیم ساعت تو مدار کار کردن؟ هر دفعه یه نشکل جدیدی میخورم وقتی اینا میان در حالی که با irfp460 که خیلی چرته ازین نحسی ها نداریم اصلا.



  • ظریف
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۴۵
  • ظریف

Re: گودبای

سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۳ ب.ظ

سلام


در مورد کامنتی برای اون پست گودبای ؛

منظورم این بود که این جناب دکتر، یه هدف هایی داره، یه سری ایده ها داره و برای تحقق اونا آدم تربیت میکنه. اون اهداف ممکنه به نفع خود دکتر باشن ولی خودخواهانه نیستن. مثلا یه سری دانشجو بجای این که روزشون رو شب بکنن و بالعکس، بیان یه سری دستگاه بسازن خب به نفع خودشونه و جامعس و به نفع دکتر.

حالا نگه داشتن اون آدما و این که به بقیه بگه ارزش قائله براشون و اونا بدونن اینو میتونه دلیل خوبی باشه

  • ظریف

گودبای

پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۰۲ ب.ظ

سلام

دیروز کسری از بچه های آزمایشگاه SNE گفت که امروز گودبای پارتی دوتا از بچه هاییه که اپلای کردن منم بیام. بعد متوجه شدم که خود دکتر چینی (فامیلیشونه) این مراسم رو گرفتن و بچه ها رو یه جایی دعوت کرده بودن. کلا یکم عجیب بود چون معمولا کسی که داره میره شیرینی میده و ...

امروز اومدم و داشتم فکر میکردم به دلیلش تهش خودمو قانع کردم که دکتر لابد وضعش خوبه و کار عادی ایه براش این کارا. (20 نفر رو دعوت کردن خب هزینه داره)

بعد آخر ناهار که بچه ها هر کدوم یه چیزی گفتن دکتر خودش یه چیز جالبی گفت

ببینید دکتر کسیه که جاسوییچیش ، ماگش ، فکر کنم حتی تی شرتش مارک دانشگاه آلبرتا رو داره وخیلی متعصبه به دانشگاهش من قدیما فکر میکردم که یه نمه فاز غرب زدگی داره یعنی اولین باری که دیدمش همچین حسی داشتم ولی بعدا کاراشو دیدم نظرم عوض شد یکی از بهترین آدمایی که دیدم تو دانشگاهه و واقعا از ارتباط باهاش لذت میبرم. تو دوتا دانشکده کمتر از 5 نفر شبیه ایشون پیدا میشه. 

دکتر گفت به اون دو نفر که ببینید شما هر جای دنیا که برید و پیشرفتی داشته باشید موقتیه و ریشه های اصلی شما اینجاست. من رفته بودم کنفرانس توی فلان جا هر سوراخی رو میدیدی توش یه ایرانی بود. بعد اینام اسم خودشون رو میزارن فرار مغز ها. در حالی که این همه آدمای مختلف رو میگن مریم میرزا خانی  و. ... میگن من این رو قبول ندارم اونا حداکثر برای خودشون آدم مفیدی بودن و برای کشورشون سودی نداشتن. ریشه های اصلی شما اینجاست و مطمعن باشید که اگه اینجا کاری بکنید جای رشد بزرگتری دارید. توی کشور خودمون هر چقدر هم بگیم معیار سطح رفاه کمه و ... ریشه هامون اینجاست.

بعد به بقیه بچه ها گفت ببینید شما این جا وظیفه دارید که برای اینا جایی درست کنید که اینا پس فردا بدون مقایسه بتونن برگردن.

داشتم فکر میکردم نگه داشتن دو نفر که چند سال تو آزمایشگاهش بودن و برن یه چیزی یاد بگیرن برگردن و بعدا با هم بتونن محصول درست کنن شاید براش یه تومن می ارزیده که امروز خرج کرده. 

قانع شدم

  • ظریف