تاسوعا عاشورای سال کنکور
سلام
تاسوعا عاشورای سال کنکور رو یادم نمیره.
یعنی میخوام بگم حوالیش رو بیشتر یادم نمیره. سال کنکور بخاطر این که درس داشتم فقط از محرم میخواستم تاسوعا عاشورا رو تو مراسم ها شرکت کنم چون بنظرم بیشتر از اون لازم نبود و همون حق مطلب رو برام ادا میکرد.
کلا هم هیچ وقت از شرکت تو مراسم ها شخصا استفاده ای که میخواستم رو نمیتونستم ببرم و ترجیح میدادم تو جایی مثل آشپزخونه باشم که حداقل به کسایی که استفاده میکنن بتونم خدمتی کرده باشم.
در کل خیلی اصراری هیچ وقت به شرکت تو مراسم ها نداشتم که 10 روز اول رو خیلی خیلی جدی بگیرم و شب تا صبح و برعکس تو هیات باشم. بنظرم به کیفیت هست نه کمیت.
ولی حالا میخواستم براتون بگم که ماها آزمون های هفتگی (یا قلمچی یادم نیست) داشتیم و من آزمون هفتگی ام رو که تو اون ایام بود رو خوب شده بودم.
دبیر هندسه امون به جوک بهم گفت که خائن هستی. خائن هستی که تو اون مراسم شرکت نکردی و درس خوندی. یه سری ها هم هم صدا بهم گفتن خائن. :)
کاری ندارم که چندمین لحظه ی شکستن قلب همراه با لبخند تو زندگیم بود ولی بنظرم کسی که وظیفه اش رو خوب بشناسه و به جای ادا در اوردن کارش رو درست انجام بده نقش حضرت عباس رو تو اون نمایش عاشورا درک کرده.
خیانت رو هم کسایی میکنن که نمیدونن دارن چی کار میکنن و حس کردن بدون فکر کردن و در ظاهر نقش بازی کردن و خودشون رو گول زدن و از همدیگه تایید گرفتن رو سر لوحه زندگیشون قرار میدن.
حضرت عباس کاری که کرد این بود که جایگاه خودمون رو بشناسیم. پایین تر بودن رو درک کنیم و بفهمیم وقتی که دستور از یک نفر بالاتر میگیریم، نظر شخصیمون رو هم جهت اون دستور کنیم، مغزمون رو شستشو ندیم ولی برای درست اجرا شدن کار فرمانبردار باشیم.
البته که دستور گرفتن کورکورانه هم اشتباهه و کسایی که تو زندگی بهمون ثابت شده که بالاتر هستن و بصیرت بیشتری دارن فقط میتونن اون بالا باشن. فکر میکنم حضرت عباس فرصت دیدن 4 تا چشمه از امام حسین رو داشته تو زندگیش.
جایی که همه جایگاه خودشون رو درک کنن و احترام رو رعایت کنن خود به خود کار گروهی شکل میگیره و همه حرکت میکنن به سمت هدف والاتر که از هیچ کدومشون خود به خود بر نمیومده.
- ۷ نظر
- ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۱۹:۳۷