رنده
سلام
بنظرم تمام گردش گیتی و گذر سال ها و فصل ها و روز ها شبیه یک سوهان یا رنده میمونه که میتونیم بزاریم بگذره و همچنین میتونیم بپریم روش تا ریز ریزمون کنه.
بنظرم مثل حد فاصل توی تخم بودن جوجه و شکستن تخم و جدا شدن از گرمایی که بدن مادر و لونه براش فراهم میکرده و حرکت به سمت سرد و گرم روزگاره.
بنظرم این گردش یه جوری ساخته شده که شبیه این ساحل که انقدر با امواج و برخورد سنگ ها چیزای توش رو میشوره که آشغال های شیشه ای رو هم حتی به این سنگ های زیبا تبدیل کرده
“My Heart Is Afraid that it will have to suffer," the boy told the alchemist one night as they looked up at the moonless sky.
"Tell your heart that the fear of suffering is worse than the suffering itself. And that no heart has ever suffered when it goes in search of its dreams.”
― Paulo Coelho, The Alchemist
بخش از کتاب کیمیاگر که میگه
یک شب وقتی پسر و کیمیاگر داشتند به آسمان بدون ماه نگاه میکردند، پسر به کیمیاگر گفت: قلب من از این باید درد بکشد میترسد
کیمیاگر گفت: به قلبت بگو ترس از درد کشیدن از خود درد کشیدن بد تر است و هیچ قلبی وقتی در جستجوی رویای خودش بوده دردی نکشیده.
منتهی لازمه اش حس کردن درد هاست. شاید یه جور خودآزاری بنظر میاد اولش.
- ۵ نظر
- ۰۸ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۵۶