پس از مرگ
درخت تکامل در نگاه اول ساخته ی سوپ آفرینش است که کم کم شکل گرفته و به انسان تبدیل شده است
این درخت، درخت سقوط انسان است
به دنیای پایین تر
دنیایی که در آن همه چیز ایده آل تر است
دنیای حیوانات
دنیای حشرات
دنیای آن چیز هایی که تکان میخورند
و هر چقدر ریز تر میشویم
قدرت اختیار خود را بیشتر از دست میدهند
و همزمان بیشتر به مرکز دنیای خود نزدیک میشوند
برای آهو و شیر دشت، بودن غذا خوردن و شکار کردن و شدن است
برای گاو شیر ده بودن، در محیط بسته ی انسان بودن و غذا را تبدیل به شیر کردن است
برای یک ملکه ی زنبور عسل
آفرینش و وجودش بودن در مرکزی گرم
و درست کردن تخم های زنبور های دیگر است
در لرزش بودنشان تک تک اجزاِ کلونی را حس کردن
کاری بسیار طاقت فرساست
کاری است که با دنیای پر از حواس پرتی ما متفاوت است
دنیایی است که در آن هیچ انتخابی وجود ندارد
بودن در یک چارچوب مشخص
برای مدتی طولانی
با المان های بسیار محدود
برای ملکه ی زنبور عسل آنچه در اطراف کلونی اتفاق میفتد قابل شنیدن است
احساس ملکه، قفل به جریان پیوسته ی اتفاقات بیرون است
همیشه و همیشه
خطرات، افزایش تعداد،غذا، آمار
تصمیم ها
همه و همه
زندگی انسان بعد از مرگ بیرون آمدن در یک فرم جدید آفرینش است
یک زنبور دیگر، یک مگس دیگر
هرچقدر پیچیده تر، تبدیل به موجود ریز تر
هرچقدر بیشتر از درخت میوه ی دانش گاز بزند
بیشتر سیستماتیک فکر کند
بیشتر به موجودات ریز و پیچیده تبدیل میشود
و در آن فرم آفرینش
در فرمی که از نگاه آزادی خواه انسان
شبیه زندان است
به نوعی آرامش خواهد رسید
آرامشی که از محدودیت چنان گونه ای است
که درک آزادی و تصمیم گرفتن را از او میگیرد
و به او بودن بدون احساس نقصان میدهد
و این گونه است که ما از بهشت خدا سقوط میکنیم
در بهترین حالت انسانی دیگر خواهیم شد
و آنچه انسان بودن است را تجربه میکنیم
و در بهترین حالت، از نگاهی دیگر
به یک نوع بودن مکانیکی و ماشینی تبدیل میشویم
و یک قدم دیگر به درخت تناقص اضافه خواهیم کرد
- ۱ نظر
- ۲۷ اسفند ۰۳ ، ۰۵:۳۳