نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

اعتیاد

شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۲۵ ق.ظ

سلام

 

اعتیاد رو همیشه به چشم یه چیز بد میبینیم. یه چیزی که یه سری افراد که توسط جامعه پذیرفته نشدن درگیرش هستن. بلای خانمان سوز؟ ازین جور چیزا.

 

اعتیاد بنظرم به معنی انجام یه کاری به مدت زیاد و به کرّات هست. طوری که انجام دادنش بهتر از انجام ندادنش باشه!

برای مثال وقتی کسی در طول روز 5 ساعت تلویزیون نگاه میکنه - اگه نکنه حوصلش سر میره و نیاز داره

یا چند ساعت تو شبکه های اجتماعی هست - اگه نباشه حوصلش سر میره

یا هر سه روز نیاز به تزریق هرویین داره - اگه نباشه بدن درد میگیره

یا منظم ورزش میکنه - اگه ورزش نکنه خوشحالیش کمتر میشه

یا بازی میکنه یا چیزای دیگه

اینا همشون اعتیاد هستن.

ولی شاید یکی بپرسه چجوری هرویین و ورزش هر جفتنشون اعتیادن؟

مساله اینه که اعتیاد یک کلمه هست که برای ما با معنی بد تعریف شده. هر جور عادتی اعتیاد هست. اعتیاد مکانیزم حضور ما در این دنیا هست. ما به انجام یه کار هایی عادت میکنیم. نمیتونیم همیشه کار های جدید کنیم.

فکر هم نکنیم که کسی که هرویین استفاده میکنه بدبخته. توی میزان لذت که میشه تو این دنیا تجربه کرد ایشون اوله. منتها بعضی اعتیاد ها انقدر خوب هستند که ترک کردنشون خیلی سخته. چون اون لذتی که تجربه میشه با هیچ چیزی قابل قیاس نیست. انقدر خوبه که زندگیش رو نابود میکنه.

در نهایت وظیفه ما اینه که اعتیاد هامون رو انتخاب کنیم. باید طوری باشن که بتونن بالانس زندگی رو نگه دارن. 

بزرگترین اعتیادی که ماها دچارش شدیم همین رسانه - وسیله شستشو مغز ها- هست. چیزی که جامعه ساعت های زیادی در طول روز رو بهش اختصاص میده بدون این که قبول کنه که اعتیاد داره.

 

اعتیاد هایی که انتخاب میکنیم باید بالانس های مختلف رو برامون بیاره

نقطه بالانس اینا هم به شخصیت فرد بستگی داره و جواب قطعی نداره.

 

مثلا ورزش یکی از اعتیاد های خوبه چون بدن رو نسبتا سالم نگه میداره و خوشحالی رو بیشتر میکنه. ولی میتونه بد هم باشه. میتونه تو حجم زیاد باعث آسیب دیدگی یا خستگی بیش از حد بشه که به کار های عادی نرسیم. 

یا غذای سالم خوردن اعتیاد خوبه ولی تا جایی که بتونیم زمان و هزینه رو مدیریت کنیم. مثلا شیر گوزن آلاسکا خوبه ولی نه منطقیه خریدنش نه این که میصرفه.

کتاب خوندن، میتونه بد باشه اگه باعث بشه تمام وقت  شخص کتاب باشه، از ارتباط با آدم ها میمونه. میتونه هم ساختار تحلیلی مغز رو گسترش بده و تقویت کنه.

شبکه های اجتماعی هم مشخص هستن. اطلاعات محدود، شادی لحظه ای و محتوای خیلی جدید.

هرویین زدن درسته که حس خیلی خوبی داره ولی زمان زیادی میگیره از شخص طوری که نمیتونه زندگی و خواب و غذا و چیزای دیگه رو مدیریت کنه.

برای همینه که روی برنامه بودن خیلی توصیه میشه. چون عادت ها رو میچینه کنار هم و وقت رو یجوری تنظیم میکنه که بشه بالانس ها رو از قبل تعیین کرد.

 

ترک اعتیاد هم چیز چرت و پرتیه. اعتیاد باید جایگزین بشه. مثلا وقتی ساعت های شبکه اجتماعی یا مصرف شیشه رو میخوایم کم کنیم، نمیشه فقط کم کردش. نمیشه سیگار نکشید نمیشه گوشی رو چک نکرد، باید جایگزین کرد چون وقتی هیچ چیزی جایگزین نشه شخص میگه خب الان که چی؟ یا حوصلش سر میره و دوباره میزنه. چون عادته. عادت اسمش روشه، یه رفتار بلند مدته که توی مغز مسیر های مستحکمی درست کرده و به این سادگیا نمیشه تغییرش داد و مهم تر از همه این که مسیر کسب شادی هستن.

 

این اعتیاد ها شادی برامون میارن. یکی از دلایلی که شبکه های اجتماعی هم خیلی اعتیاد آور هستن اینه که به سرعت میشه چیز های جدید توشون دید و سریع برای چند ثانیه خوشحال شد و فراموش کرد. در واقع یه ماشین لذت بردنه که بدون اون نمیتونیم از زندگی عادی لذت ببریم.

سیگار چند ساعت آدم رو ریلکس میکنه.

شیشه چند روز زندگی رو دوباره به آدم میده، زندگی ای که توش نیاز به غذا خوردن و آب خوردن نداری و انرژی برای هر کاری داری.

غذای سالم خوشحالی رو توی بلند مدت میاره. خواب منظم رفتار های روزانه رو منطقی تر میکنه و میانگین برخورد ها با آدم ها رو بهبود میده و همچنین به انجام بقیه عادت ها کمک میکنه و هزاران چیز دیگه.

 

 

خلاصه کسی که شیشه یا هرویین میزنه فرق زیادی با ما نداره. اولا خیلی بیشتر با دنیا حال میکنه دوما این که گرفتار یه چیز عالی شده که جدا شدن ازش خیلی سخته. اون افراد چیز دیگه ای نمیبینن که براش تلاش کنن. در واقع کسی که معتاد میشه به خاطر بی هدفی زندگی دچار اعتیاد میشه. بخاطر اینه که ارزشی برای خودش نمیبینه که خودش رو ابراز کنه. برای همینه که میگن بچه ها رو انقدر محدود نکنید طبق نظر خودتون. باید بچه ها بتونن بفهمن تو چه چیزی میتونن خودشون رو ابراز کنن وگرنه زندگی بدون هدف تو این دنیا آسون نیست. ولی دیدگاه جامعه نسبت به اون افراد این نیست. وقتی شخص نمیتونه خودش رو بروز بده، نمیتونه حس کنه و دراگ تنها راهیه که میتونه دوباره حس کنه.

https://www.youtube.com/watch?v=DYSQd_JsltQ

این انیمیشن کوتاه رو از کانال U M A M I که یه کانال با انیمیشن های کم کیفیت و موضوعات سورآل هست خیلی دوست دارم. یکی دو تا قبلش رو هم ببینید کمک میکنه به داستان ولی راجع به مصرف دراگه.

 

  • ظریف

نظرات (۹)

حقیقتش اینه که من خودمم یه معتاد واقعی ام

وقتی سرکار هم که هستم نمی تونم از سرزدن به وبلاگم دست بردارم و از یک سیستم عمومی که همونجا امکان اینکه کسی دیگه بشینه هم وجود داره باز هم میام چک می کنم 

یا وقتی تمام مدتی که خونه ام و یا بلافاصله بعد از بیداری میام تو نت و هی تو اینستا اکسپلورر الکی رفرش میزنم یا وبلاگهای به روز شده بیان و بلاگفا رو چک می کنم!!!!فقط برای اینکه وقتم با نت گردی بگذره که جور دیگه بلد نیستم، منم معتادم 

 

پاسخ:
آره هممون تا حدی همین شکلی هستیم. چیز بدی هم نیست. مساله اینه دوست داریم کار دیگه ای کنیم و زمان رو جور دیگه ای بگذرونیم؟

آره خوب گفتین 

بی هدفی تو زندگی خیلی بده 

خیلی بد و مزخرف 

ولی چاره چیه از یه جایی دیگه همه چیز چرند و تکراری و بی معنیه

پاسخ:
ممنون
کارای دیگه هست که میشه انجام داد. یه کتاب جدید، آدمای جدید، فیلم جدید، هنر جدید...

منم

پاسخ:
:) هممونم

می دونی مهدی جهان بینی تو خیلی تغییر کرده.

از این جا که من نشستم واقعا تعجب می کنم که چطوری ممکنه یه نفر عادت ها رو فقط عادت ببینه و بخش کم ضرر و پر ضرر رو اصلا نبینه؟

یعنی واقعا اصلا غذا خوردن به عنوان یه عادت یا ورزش کردن با هرویین زدن مساوی ان؟ :/

شاید (که البته خیلی بعید می دونم) هرویینی زیاد ندیدی یا باهاشون نشست و برخاست نداشتی. 

البته گفتی که با الکلی ها این کار رو کردی و این ها از این اعتیاد راضی نیستن.

 

پاسخ:
نمیدونم. حس کردم تعریفم رو از خوب و بدش نوشتم. کسی که الکل میخوره هم مثل من و شما زندگی‌ میکنه. اینجوری نیست که یه سر پایینی مرگ باشه. بحث اینه که وقتش رو به بطالت میگذرونه. تا ۹۰ سالگی هم زندگی میکنه. بحث اینه که فکر میکنیم ماها بهتر از بقیه هستیم در حالی که همش یه چیزه. عامل زایل کردن عقل در سطوح مختلف با تلف کردن وقته.
با چند تا معتاد شیشه و کوکایین حرف زدم. آدمای اوکی ای هستن. بدبختن ولی اوکی اند. از خیلی آدما مهربون تر و فهیم تر هستن. چون بیشتر تجربه کردن بدبختیای زندگی رو و یه بار برچسب معتاد از طرف جامعه بهشون خورده 

یه دید جدیدی رو ارائه کردید نسبت به اعتیاد ولی کامل و دقیق نیست،  توی  رفتار مصرف کننده یه نظریه ای هست به نام نظریه فرایند مخالف که دقیقا اعتیاد به مواد مخدر یا کارهای مخاطره انگیز رو توضیح میده توی این نظریه میگه زمانی که فرد مواد مخدر استفاده میکنه در حین مصرف یه حس خوبی داره وقتی مصرف رو کنار میذاره میفهمه که کار اشتباهی کرده و پشیمون میشه حس منفی بهش غلبه میکنه چون میخواد بر این حس منفی غلبه کنه دوباره مواد رو مصرف میکنه که این حس منفی رو فراموش کنه 

پاسخ:
درسته ولی این حسی که میگید تو بعضیاش واقعا وجود نداره. مثلا کسی که آگاه به اعتیاد به تلویزیونش نیست نمیدونه و ناراحت نیست از این مصرفش. من مدتی معتاد کار بودم در حد ۱۹ ساعت تو روز مثلا و حس خوبی داشت. ولی بحث اینه که زمانم رو به شکل بهینه ای نمیگذروندم شاید. 

سلام آقا مهدی عزیز

 

موضوع هایی ک چند پست  آخر انتخاب کردی (نمیدونم چرا حس میکنم) از سر بیحوصلگی ست و کامل نیست (قبلن موضوع های بهتری انتخاب میکردی)

آقا بسلامتی شما داری phd میخونی و با نوشتن باید بیشتر درگیر باشی ! (رک گویی رو ببخش)

 

 «اعتیاد» یا عادت ب هرچی ک از حد نرمال بگذره بی شک ضرر رسون میشه و شما نمونه هائیش رو ذکر کردی

میدونستی ک بالاترینش دربین بشریت شـــکر هست !

اعتیاد ب موادمخدر رو نمیشه با اعتیاد ب شبکه های اجتماعی قیاس کرد (من یک معتاد هستم) اولی رو ب امید خدا عید نوزوز امسال بیـــاد جشن پاکی بیست و یکسالگیم رو میخام بگیرم 🎈 دومیش رو هم هنوز دارم میجنگم 😄

البته اعتیادهای دیگه ای هم دارم ک یکیش رو هم صدقه سری و لطف آقاگل جانم تونستم سیگارم رو کم کنم و برسوندم ب 5 تا 

من خودم میدونم یک معتاد ب نت هستم 😔 خیلی راهها رو هم امتحان کردم و میکنم 

زمستون با ضرب و زور هفته ای 40 ساعت نگهش میدارم 😢 تابستونها نصف میشه 

اعتیاد هزاره سوم (نت) رو جوامع (ب اصطلاح پیشرفته) پذیرفتن و بیست سالی میشه دارن هشدار میدن (کی گوش میکنه) 😄

مرسی

پاسخ:
سلام
من phd نمیخونم :) برای همین علاقه ام به ایجاز شاید باشه که فکر نمیکنم هیچ وقت بخونم :)
آره باید بیشتر مینوشتم. درست میفرمایید ولی بازم حتی همون شکرم برمیگرده به تجربه ی لذت، یخورده دوپامین بیشتر تو مغز که خوشحالی بیاره. اینا همشون اعتیاد های رفتاری‌ و فیزیولوژیکی رو درست میکنن. اعتیاد شیمیایی هم هست مثلا بعد کنار گذاشتن شکر انرژی بدن کم میشه و سخت تره کار کردن. یا هرویین بدن درد میاره یا سیگار یه مدت استرس میاره. ولی اون مشکلا حل میشن. برگشت به عادت بخاطر همون اعتیاد فیزیولوژیکی هست بیشتر بنظرم.
هرچقدرم بگیم نه فرق دارن،
همش برمیگرده به یه مقدار دوپامین و نداشتن برنامه برای جایگزین کردن اپن هدف.
این رو هم رفتار چند تا معتاد سنگین نشونم دادش که برای ترک تلاش میکردن

امان از بیکاری 

امان از بی هدفی

:(

پاسخ:
خیلی :(
  • هیوا جعفری
  • بزرگترین مشکل زندگی من اعتیادهای دوره ای هستش که اطرافیانم بهش میگن بی جنبه بازی...

    مثلن وقتی بخوام کتاب بخونم دیگه هیچ کار دیگه ای انجام نمیدم و انقدر کتاب می خونم تا کاملن دلزده بشم یعنی از بیست و چهار ساعت شاید پونزده ساعتش به کتاب خوندن بگذره... وقتی از کتاب دلزده میشم میرم سراغ یه چیز دیگه مثل اینترنت یا درس خوندن یا پیاده روی یا هر چیز دیگه ای... دقیقا یادمه یکسال پیش افتادم روی دور وزن کم کردن و در همین حد بگم که معدم کاملن داغون شد و استخونام از شدت ورزش زیاد داغون شد... در کنار اینها اگه بی هدفی و بی اعتقادی به هر چیزی رو در نظر بگیرم فکر کنم زندگی داغونی دارم :|||

    پاسخ:
    چون حال میده! مشکل دنیا هم اینه که جلوی حال کردن طولانی رو میگیره. باید با برنامه عادت به انجام کارای مختلف کرد که بشه ادامه داد
  • اقای ‌ میم
  • منم بدجوری به نت اعتیاد دارم

    پاسخ:
    چیز جذاب و باحالیه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی