نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

آدم بد

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۲۰ ب.ظ

سلام

 

بنظرم تو زندگی بیشتر برنامه نویس ها یه لحظه ای هست که بجا این که اینجوری بنویسن:

void function()

{

...

}

میان و اینجوری مینویسن:

void function(){
...
}

اونجاست که میبینن به همون چیزی که همیشه ازش بیزار بودن تبدیل شدن!

اونجاست که میبینن اونا هم میتونن آدم بدی باشن.

از اونجا ببعد آدمای خطرناکی میشن.

  • ظریف

نظرات (۹)

خیلی حق بود این :))))) من خودم همینطوری شدم :))))

شایدم بجای اینکه آدم بدی بشیم، تعریفمون از خوب و بد عوض میشه

پاسخ:
:)))) دقیقا
  • هلن پراسپرو
  • من متوجه نکتش نشدم *__*

    پاسخ:
    معمولا برنامه نویس های C و C++ با گذاشتن آکولاد ها تو یه ستون شبیه اون اولیه شروع میکنن. معمولا حس میکنن آدم باید سایکو باشه که بیاد نصفه آکولاد رو بالا بزاره نصفش رو پایین. بنظرشون کد غیر قابل خوندن تر میشه.
    ولی میگذره و یکم بیشتر برنامه نویسی میکنن و احیانا به سمت جاوا میرن. یا کد های بقیه رو میخونن و کم کم به سمت این میرن که خودشونم آکولاد رو بالا بزارن. 
    کم کم میبینن که خودشونم دارن همون کار رو میکنن. کاری که فکر میکردن کار بدیه!

    اگه اکولاد و بالا بذاری  چه مشکلی پیش میاد ؟!

    غیر قابل خوندن که توی پاسخ هلن گفتین  و نمیفهمم...

    خب یا بالا عه یا پایین دیگه ؟!

    (با توجه به این که تاحالا هیچ برنامه ای ننوشتم /: )

    پاسخ:

    فرقشون میشه تعداد خط های کمتر و کد جمع و جور تر.
    ولی از اون طرف وقتی همه ی براکت ها تو یه ستون باشن خیلی فهمیدن این که کی کجا شروع شده راحت تر میشه.
    که تو کد های قدیمی خیلی مطرح تر بود که تعداد خط ها خیلی زیاد بود..
    الان یه جوری کد میزنن که زیاد هر فایل و هر تابع طولانی نشه.

    :))) چرا من هیچوقت این حسو درمورد آکولادا نداشتم؟ البته اینکه من ادم تمیز کد بنویسی نیستم زیاد هم موثره( رحمت خدا بر ادیتورهای jetbrain)

    پاسخ:
    اونایی که حس ندارن دیگه از همه خطرناک ترن!

    :))) من اخه کدنویسیو با سی و نوشتنی(روی کاغذ) شروع کردم. اونجا منطقی تر بود آکولاد بالا باشه برای جا شدن کد تو برگه فلذا من اونجوری عادت کردم منتهااا روی تب و اینتر زدن حساسم

    پاسخ:
    خیلی ستمه رو کاغذ! امتحان برنامه نویسی شی گرامون رو کاغذ بود و مچ دستم داشت کنده میشد آخراش... البته فکر کنم بقیه برنامه نویسی هامونم رو کاغذ بود الان که فکر میکنم! خیلی خنده داره! البته خب سایت و .. ظرفیت نداشت و امتحان گرفتن سخت بود با کامپیوتر. کلا امتحان گرفتن بنظرم خیلی اشتباهه.

    😂 الان منم حساب کردم دیدم واقعا دونه دونه امتحانای کد نویسیمون رو کاغذ بود. سر برنامه نویسی پیشرفته(میشه ترم 2 کامپیوتر) یکی از استادا میومد امتحان عملی هم میگرفت. یعنی بار نمره رو بین کتبی و عملی تقسیم میکرد منتها عجیب سخت میگرفت.

    +یچیزی که من توی گروه کامپیوتر دانشگاهمون دوست دارم اینه که نمره ی درس بخش قابل توجهیش به تمرین و پروژه میرسه و گاها امتحان در بیشترین حالت 10 نمره اس(میان و پایان باهم) و حتی کمتر. این مدل خیلی پسندمه

    پاسخ:
    من حس میکنم خود وجود امتحان باعث میشه دانشجو فکر کنه که هدفش از اومدن به دانشگاه گرفتن نمره ی خوب بوده.
    برای همین هدف رو میزاره روی نمره خوب گرفتن. که از اون جایی که آدما دوست دارن تابع دردشون رو بهینه کنن، نتیجه اش این میشه که درسا رو شب امتحانی میخونه و تکلیف ها رو کپ میزنه.
    در حالی که بنظرم دانشگاه محلی برای مباحثه قوی تر کردن قدرت بیان آدما تو یک فیلد تخصصی بوده اون اولا که ساخته شده. همچنین برای قوی تر کردن توانایی آدما تو انتقال فکر از کله اشون به کله ی یه نفر دیگه.
    یعنی جایی که آدمای کار درست بیان و واقعا دانششون رو ارائه کنن و بقیه هم سوال کنن یا نظر بدن.
    بنظرم خیلی با اون دانشگاه آرمانی فاصله داریم چون کلی قید و بند های دیگه تو جامعه خراب هست که نمیشه با درست کردن دانشگاه به اون آرمان رسید. باید هدف زندگی آدما مشخص تر بشه و کسی که میاد دانشگاه با شوق یاد گرفتن بیاد نه نمره گرفتن.

    دقیقا. البته این فقط مشکل دانشگاه نیست، از صدر تا ذیل نظام آموزشی دچار این معضلن منتها توی دانشگاه بیشتر زشتیش به چشم میاد. من خودمونو که با استادامون مقایسه میکنم کاملا این فاصله گرفتنه از ذات علم آموزی رو میتونم ببینم.

    پاسخ:
    درسته...

    آقا چشه اون دومی؟:))))

    عجبا!

    پاسخ:
    :)) آدم بده ی داستان فقط اینو میتونه بگه!

    آدم بده ی داستان دیگه مدت هاست کد C نمی زنه، رفتن پایتون و با space و tab درگیره:)))

    حالا یه زبونی هم بود، یه ترم باهاش کار داشتیم، الان اسمشم یادم نیست. برا تحلیل ساختار پروتئین و اینا. تو اون حتی وسط خط بین مساوی و کاراکتر بعدیش مثلا space میذاشتی error  می داد! یه جاهای خاصی فقط حق داشتی space بذاری.

    پاسخ:
    :)))))))
    این دیگه خیلیه!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی