نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

هدف

جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۵۴ ق.ظ

سلام

فورد توی سریال West World یه دیالوگی داشت که گفت:

"An old friend once told me something that gave me great comfort. Something he read. He said Mozart, Beethoven and Chopin never died. They simply became music."

 داشتم آهنگ "جمعه" فرهاد رو گوش میدادم. آهنگیه که وقتی میشنوم میدونم دپرس میشم. نه بخاطر خود آهنگ بخاطر تاریخی که با این آهنگ برام گذشته.

فرهادم دیگه نیست، فقط یه چند تا آلبوم ازش مونده دیگه. یه نفر مثلا 40 تا 70 سال (نمیدونم دقیقا چند سالش بود کلی دارم میگم) ازین دنیا استفاده میکنه. انرژی مصرف میکنه و آنتروپی رو زیاد میکنه و در نهایت با اینا جاودانه میشه. با چیزای ساده ای در این حد. 

میترسم ازین که یه ثانیه ای تو دنیا برسه که اسمم دیگه تلفظ نشه. چه اهمیتی داره...

نمیدونم شاید راجع به زندگی سخت فکر میکنیم. خیلیا همین چند ساعت آلبوم هم ازشون نمیمونه، 

برای من این وضع که به یه دنیای دیگه اعتقاد داریم وضع رو بد تر میکنه. سخت گیری های بیش از حد، دروغ گفتن و شنیدن، غیبت کردن، هر کار دیگه ای که تو کتگوری "بد" حساب میشه ارزشی نداره ولی در 99% مواقع زندگی انقد گیج دنیاییم که اینا رو هم یادمون میره

به علی میگفتم تا الان حدود 80.000.000.000 نفر روی زمین به دنیا اومدن. جالبه که وجود ما(من و شمای خواننده) یک میکرو درصدش هم نیست. 

من و شما هم به سادگی بعد مرگ میشیم وبلاگمون و یا چیزی که درست کردیم(کتاب.دستگاه.نرم افزار و هرچی...) احتمالا و به مدت 2 نسل هم اسممون رو ملت یادشون میمونه. 

اون قسمت وبلاگه رو خیلی دوست دارم. یعنی بعد مرگ من یه گوشه ای تو سرور های بیان زنده خواهم بود اینش برام جذابیت داره. 

یه آقایی بود تو انجمن ECA بخاطر تصادف فوت کرده بود ولی کلی مطالب جالب و مهندسی گذاشته بود. اون آقا الان شده پستاش و تعداد پستاش ثابته و تعداد تشکراش هر روز زیاد میشه. انگار که زندس ولی حرف جدیدی نمیزنه. قشنگه نه؟

یکم چیزای بیربطی بود چون احساسات رو نمیشه راحت نوشته شما که بهتر میدونی...

چیزای کوچیک رو یادمون باشه از دست ندیم..


یه قسمت از کتاب The Fault in Our Stars

I looked over at Augustus Waters, who looked back at me. You could almost see through his eyes they were so blue. “There will come a time,” I said, “when all of us are dead. All of us. There will come a time when there are no human beings remaining to remember that anyone ever existed or that our species ever did anything. There will be no one left to remember Aristotle or Cleopatra, let alone you. Everything that we did and built and wrote and thought and discovered will be forgotten and all of this”—I gestured encompassingly—“will have been for naught. Maybe that time is coming soon and maybe it is millions of years away, but even if we survive the collapse of our sun, we will not survive forever. There was time before organisms experienced consciousness, and there will be time after. And if the inevitability of human oblivion worries you, I encourage you to ignore it. God knows that’s what everyone else does.”

  • ظریف

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی