نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

Monk

شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۸، ۰۵:۱۸ ب.ظ



سلام 

زندگی رو این monk ها میکنن.

یکی داشته از یه جایی رد میشده که بره سر کارش و سر راهش یه monk میبینه. میبینه داره میخنده. ازش میپرسه میتونم بپرسم به چی داری میخندی؟

مانکه میگه به تو میخندم. بیا پیش من بشین.

میره پیشش میشینه و جفتشون شروع میکنن به مردمی که رد میشن میخندن.


واقعا هم آدم از بیرون به داستان نگاه میکنه خودمون رو مسخره کردیم با این زندگی شهری و نظام اجتماعی و مصرف گرایی‌مون


زندگی الان ما از زندگی خیلی مردم گذشته کیفیتش بیشتره. خیلی چیزا رو داریم که آرزوشم نداشتن. ولی همچنان کافی نیست. 


بعد برای بدست اوردن چیزایی که بی معنی اند چیزای معنی دار زندگی رو خراب میکنیم.

چون میخوایم نزدیک فلان پاساژها و مغازه باشیم یه خونه کوچیکتر و زشت تر میگیریم

چون میخوایم یه آپارتمان زشت با یه سری خونه فشرده و کوچیک بسازیم یه پارک پر از درخت رو نابود میکنیم

چون میخوایم زندگی بهتری داشته باشیم، جوونیمون رو با چیزای بی معنی که تلف کردن وقته (در ۹۹ درصدرصد مواقع) حروم میکنیم. مثل درس خوندن مثل کلاس رفتن.

وقتمون رو با تحلیل های سیاسی ۱۰۰ من یه غاز که نه چیزی رو قراره تغییر بده نه کمکی به جامعه میکنه پر میکنیم و در نهایت یه تعداد سایکو برامون تصمیم میگیرن.

تنها چیز spiritualی که از فرهنگمون مونده این دین دست و پا شکسته بوده که اونم دادیم دست یه مشت آدم که پیامبر اگه میدی چی کار با دین کردن دو شقه اشون میکرد. کسایی که هر سال لعنت به یزید میفرستن ولی نمیبینن خودشون همون مسلمونای اتفاقا خیلی آتیش تن لشکر یزید هستن. امام حسین خودش یه جمله گفت دیگه. گفت دین ندارید آزاده باشید. آزادگی، لیبرال بودن، هم تعریف داره. یکی از تعریفاش پذیرفتن دیدگاه های مختلف بدون بایاسه. اینا کجا همچین کاری میکنن. 


آخرین جنگی که تو این دنیا میشه میدونید سر چیه؟ سر اینه که آدما همدیگه رو بپذیرن. بفهمن که با هم فرق دارن و نباید برای همدیگه نسخه بپیچن. خنده داره. این جنگ سر تصاحب سیاره های دیگه یا پردازش تو ابعاد کوانتوم نیست. اونا که مشکلی نیست. حل میشه. آخرین جنگ سر اینه که آدما هرچه را برای خودشون میپسندن برای دیگران هم بپسندن. اگه برای خودشون آزادی تفکر میخوان، همسایشون که دینش، مذهبش، نژادش، گرایش جنسیش، جنسیتش فرق داره رو بدون توجه به خصوصیاتش دوست داشته باشن. خنده داره واقعا که خود آدما، آخرین جبهه ی جنگ سر تکامل انسان هستن.


این مانک ها واقعا خوب میدونن چه خبره.

روی باسنشون نشستن و به من و شما میخندن. میخندن که اصل کاری ها رو ول کردیم و دور خودمون داریم میچرخیم. میچرخیم و حس میکنیم که زندگی داریم میکنیم.


اینا میدونن که هدف از اومدن تو این دنیا اینه که تحملش کنن و بمیرن. میدونن هدف مرگه.


ماها حتی راضی ایم بدن بی هوشمون با دستگاه زنده بمونه. انگار چه گلی به سر خودمون و دنیا میخواد بزنه. انقدر از مرگ ترسوندنمون که یادمون رفته یه سنت طبیعته. ماها باید بمیریم. به قول ترنس مککنا اگه نمیریم we missed the point!!! هدف رو گم کردیم.


بعدم بخاطر این آشوبی که درست کردیم باید روزی خدا ساعت کار کنیم که همون چیزی رو برای خونواده‌مون فراهم کنیم که خیلی ساده تر میشد بهش رسید.هدف والاتر این که بتونیم کسایی که تو باتلاقی که خودمون درست کردیم فرو میرن رو بکشیم بیرون. تازه اگه تا اون موقع که به این قدرت برسیم شخصیتمون به یکی دیگه از سایکو های جامعه تبدیل نشده باشه.

  • ظریف

نظرات (۱۲)

خوشبحال اونا!

پاسخ:
خیلی
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • میشه بپرسم چه طوری از "دین ندارید لااقل آزاده باشید" تاییدی برای تفکر لیبرال پیدا کردید?

     

    پاسخ:
    نمیدونم. آزاد بودن معنیش چیه؟ غیر از اونه؟ غیر ازینه که وقتی یه نفر حس میکنه اگه یه جوری زندگی‌ کنه در صلح با خودش و دنیاست؟ حالا چرا باید مجبورش کنم مثل من زندگی کنه
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • جدا چیه این همه دویدن و زندگی های شلوغ پلوغ و نکبت شهری امروزی. جز آلودگی و استرس و اعصاب خردی چی داره!!!

    پاسخ:
    نکبت کلمه خوبی بود. منم باید استفاده میکردمش برای توصیف

    این که تهش مرگه معنیش این نیست که هدف مرگه. به نظر من. نیومدیم به این دنیا که بشینیم نگاه کنیم و بعدم بمیریم. شاید مثلا بشه گفت هدف درست کردن دنیای بعد از مرگه (از دید کسی که اعتقاد داره بهش). شاید این بتونه کمک کنه یه مسیر بهتری تعریف کنیم برا زندگی‌مون. 

    قبول دارم که ما زندگی رو زیادی جدی گرفتیم ولی از اون طرفم نمی‌فهمم که این راهب‌ها و مانک‌ها از این نشستنه چی گیرشون میاد؟ (البته با سبک زندگی‌شون زیاد آشنا نیستم شاید کار مفیدی هم می‌کنن.)

    پاسخ:
    منظورم از هدف مرگه دقیقا همین فرمایشتون بود. یعنی موضوع جدی ای هستش و باید براش کار کنیم.

    با طبیعت و خودشون و خدا به صلح میرسن. مثل شاعرا و عارف های ما میشن. دیگه هر کاری براشون لذت داره. انرژیشون خیلی زیاد میشه و به لحاظ متافیزیکی هم خیلی بزرگ میشن. برای همین ورزشای خیلی سخت میکنن که انرژیشون رو کنترل کنن. بدنشون هم سالم میمونه بخاطر ورزش و رژیم غذایی خوب. 

    آهان

    راستی پیرو همین بحث و همینطور پست قبل، من یه کم سرچ کردم رسیدم به همین بحث انرژی و اینا. حالا بیشترم می‌گردم ولی خواستم بپرسم که این چاکراهای انرژی که میگن، از نظر علمی هم چیزی معادلش هست یا اینکه متافیزیکیه کلا؟ 

    پاسخ:
    بعضیا میگن با دوربین ثبت میشه کرد عملکردشون رو ولی من واقعا اهمیتی نمیدم چون اولا کار میکنه دوم این که دلیلی نداره یه چیزی به صورت فیزیکی قابل اثبات باشه. همیشه ما یه لایه abstraction روی پدیده ها میزاریم تا بتونیم توصیفشون کنیم. مثلا وقتی پروتون کشف شد اسمش رو گذاشتن پروتون ولی هیچ جوره شبیه یه سیب که میشه دید نمیشه پروتون رو دید. اثراتش رو میشه دید و ممکنه از چیزای دیگه ساخته شده باشه که تا حدی دونستنشون اصلا مهم هم نیست. اینم یه همچین چیزیه. ممکنه یه ترکیبی از عملکرد سیستم عصبی بدن باشه ولی لازم نیست تا تهش رو بدونیم. میتونیم ازش استفاده کنیم 
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • ماها هیچ کدوم مون نه حق داریم نه با اختیار انسان همخوانی داره که کسی رو مجبور به کاری کنیم و یا به زور بخواهیم هم کیش خودمون بکنیم شون. اگر قرار به اجبار بود که خدا توانای مطلق هست.

    این آزاده بودن و فلان و این ها در این تفسیری که گفتید نمیگنجه. 

    پاسخ:
    من نفهمیدم کجاش متناقض با صحبتی که داشتید بود. اگه هر کسی اشخاص دیگه رو بپذیره همونجوری که هستن و میتونن راحت تر زندگی کنن، همین که گفتید میشه

    امیدی ندارم به رهایی از قفس و بازم باید عادت کنیم به زندانی بودنمون.

     

    راستش من هم تو خیابون که قدم میزنم یک مشت نفهم عقب افتاده دور برم راه میرن و خندم میگیره.

    پاسخ:
    این هم یه راهشه. ولی بنظرم این زندگی محدود و کوتاه یه عنایت خیلی ویژه بوده به ماها. اگه اینجوری باهاش کنار بیایم خیلی از پتانسیل هاش رو از دست میدیم. 
    قطعا اینم یه راهیه ولی شاید شاید شاید بهترین نباشه.

    این که بفهمید همه آدم ها دیوانه هستن یه قدم خیلی مثبته بنظرم. میفهمید که میشه تغییرشون داد، میشه نیاز هاشون رو فهمید و تو معامله چیزایی که خوشحالشون میکنه رو بهشون پیشنهاد کرد و چیزایی که براتون منفعت داره رو ازشون خرید. خیلی دید مهمیه که هرکسی برای خودش دیوانه است. از یه چیزایی میترسه، یه چیزایی رو پنهون میکنه و یه چیزایی میخواد. اینا اهرم کنترلن
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • منظورم اینه که از آزادگی نمیشه لیبرال بودن رو بیرون کشید.

     

    پاسخ:
    کدوم قسمتش با تعریف آزادگی متناقضه؟ 
    آزاده بودن یعنی دیدن حقیقت و بر طبق حقیقت عادلانه عمل کردن. حقیقت تلخ هم اینه که خیلی چیزا هست که به هر دلیلی هنوز قبول نداریم که وجود دارن ولی وجود دارن. درسته لیبرال بودن تهش میشه چیزای شر و وری مثل فمنیسم ولی اون بخاطر اینه که یه سریا زیاده روی کردن و چیزای احمقانه بهش اضافه کردن ولی بنیان فمنیسم چیز بدی نبوده. حقیقت بوده. نیاز به جلوگیری از یک تبعیض بوده. هر کسی باید هر جور راحته و برای چیزی که ساخته شده زندگی بکنه. اگه یه خانم برای کار تو معدن ساخته شده چرا که نه اگه یه خانم برای بالاترین و پر استرس ترین پست مدیریتی ساخته شده خب باید بتونه بره. برابری فرصت باید باشه و هر کسی بتونه استعداد خودش رو پیدا کنه. الانم میبینیم که خیلیا این مشکلای جنسیتی رو دارن و کاریش هم نمیشه کرد. اون شخص اینجوری بدنیا اومده. تاحالا فکر کردید چرا کلی از ازدواج ها حتی تو ایران به طلاق میکشه؟ یکی از دلایلش همین مشکلات جنسیتیه که هنوز به رسمیت نمیشناسیم. حالا اینجاست که آزاده بودن سخت میشه. اگه آسون بود که همه آزاده میبودن.

    چه پست قابل تامل و مفیدی بود

    من با اجازه ذخیره میکنم و دوباره میخونم و واسه دوستم هم میفرستم

    خیلی راه های اشتباهی رو با تصور درست بودن میریم متاسفانه

    پاسخ:
    ممنونم لطف دارید. خوشحالم خوشتون اومد

    عموم مردم سطحی نگر شدن. اکثریت هدف از زندگی رو گم کردن ولی این به معنای در مسیر بودنِ باقی نیست. تعریف کردن مرگ به عنوان هدف خودش نوعی سطحی نگریه و جامعه رو به انزوا میکشونه. 

     

    یه حالتی داشت این پست. ناامید بود. نمیشد دنیوی نبودنو ازش برداشت کرد یا نمیشد معنویاتی توش دید. از هرکدوم کمی بود و کمی نبود.(برداشتم این بود که همچین هدفی داشتین. ممکنه اشتباه کرده باشم. کسی چه می دونه؟)

    پاسخ:
    وقتی میگم هدف مرگه و برداشت میشه ازش که یه پست پوچ گراست، یعنی خوب کارشون رو انجام دادن.

    وقتی میگن هدف مرگه یعنی این که باید برای مرگ تلاش کرد. هدف اصلی مرگه. باید خوبی کرد باید فهمید دنیا پوچه. و این پوچی به همراهش نمیاره. آرامش مطلق به همراهش میاره. آرامشی میاره که به زندگی هدف میده. آدم میفهمه که اهداف مادی ای که داشته چقدر پوچ بوده و نگرانی هاش چقدر سطحی بوده. 
    وقتی یه کسی میفهمه که مرگ هدفه محدودیتش تو این دنیا آزارش میده. برای همینم شعرای عرفانی خیلیاشون گل و بلبل نیستن و از درد میگن چون درد هجران رو اونجا میشه حس کرد. این که باید تو این دنیا باشیم تا آماده بشیم برای اونور میشه هدف زندگی. 

    اتفاقا کسی که به این موضوع پی میبره معنویت براش هدف میشه. بدی کردن تو جامعه براش مزموم میشه و دیگه واقعا از خودش حساب کشی میکنه. هر ثانیه از زندگیش مهم میشه و سعی میکنه بقیه رو هم بیدار کنه. البته که خیلی وقتا بعد یه مدت متوجه میشه خیلیا خواب رو تریجیح میدن. این که برن کفش آدیداس 1200 دلاری صورتی براق نسخه محدود رو بگیرن رو بیشتر دوست دارن. چون راحت تر از اینه که حساب کشی کنیم و به مرگ فکر کنیم.

    امیدوارم به اونجا برسیم.

    نشانه های سطحی نگری اینه که مثل من زود تحریک میشن:|

    خیلی ناآگاهانه واردش شدم. ولی خوبه که بقیه بیان و برای آدم توضیح بدن و خب خیلی سطحی نگر بودم. 

    ممنون برای جواب.

    پاسخ:
    نه شاید اینجوری هم نباشه. آدمای مختلف جور مختلف به موضوعات نگاه میکنن. اینم موضوع کوچیکیه که در حد چند صد کلمه شاید نوشتم. از اون طرف برای خودم یاد گرفتنش چند ده ساعت زمان برده. اصلا انتظار ندارم بدون ابهام باشه و اتفاقا همین کامنتا نقطه های تاریک موضوع رو نشون میده که باید توضیح بیشتر داده بشه
    مرسی بابت نظر
  • پرینازم ...
  • من این حالت توترافیک بهم دست میده یه دفعه پیش خودم میگم این همه ادم الان ونبال چین کجامیخوان برن چی میخوان

    بعد میگم دنبال همونی که ماداریم میریم!

     

    یاوقتی شب ونیمه شبه خیابوناخیلی شلوغه بازم باخودم میگم ایناچی میخوان

    پاسخ:
    دنبال چیز خاصی هم نمیریم آخه :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی