نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

خدا!

چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۷:۲۳ ب.ظ

سلام


کمربند ها رو ببندید که میخوام خدا رو بهتون نشون بدم :)

توی west world به این نقاشی میکل آنجلو اشاره کرد و میگفت که دقت کردی عرش خدا چیه؟ عرش خدا رو شبیه مغز آدم کشیده. منظورش این بوده که خدا تو مغز آدمه.

من تو ذهنم این بود که منظورش اینه که خدا ساخته ی خود آدمه. 

ولی منظورش این نیست.

منظورش اینه که خدا خود آدمه!!! ما ها خود خداییم که اومدیم اینجا تا تکامل پیدا کنیم و بتونیم خودمون رو تجربه کنیم. این بند و بساط رو آفریدیم که بتونیم وجود خودمون رو تجربه کنیم! چقدر قشنگه. اون پست 7 densities of consciousness نمیدونم چقدر به دلتون نشست ولی خیلی منطقیه. 

مثلا خدا آدم میخواسته که بپرستتش؟

کمبودی داشته که این رو میخواسته؟

نه خدا میخواسته خودش رو تجربه کنه. دنیا رو درست که (دنیا رو درست کردیم که) خود وجود خودمون رو تجربه کنیم. ببینید کلمه خود و خدا چقدر نزدیک همن :))

حالا شاید بگید این با عقاید اسلامیمون مگه همخونی داره؟

فکر میکنید پیامبر رفته بود n سال توی غار به چه نتیجه ای رسیده بود؟

بعد n سال خدا رو توی خودش پیدا کرده بود!!

 


همین الان میخواید خدا رو ببینید؟ برید سرویس و تو آینه نگاه کنید! برید و یه آدم دیگه ببینید اونم خداست !! 

ماها هممون خداییم و این کانچسنسی که داریم همون روحه هست که داره تومون بزرگ میشه. داره تکامل پیدا میکنه.

این بدن لامصب، لازمه ی تکامل منطقی روح آدمه. خدا کار عجیب غریب نمیکنه. همه چیز رو تکامل میده. ما هم برای این که بتونیم خوبی و بدی رو تجربه کنیم تو این دنیا باید این بدن میمون پشم زده رو تحمل کنیم برای مدتی. بعدم میمیریم و راحت میشیم از این قید و بند.

حالا بپرسید شیطان این وسط چی کاره است. 

دوباره همون پست 7DoC. خدمت به خود، خدمت به نفس، راه شیطانه. اگه میخوایم اون راه رو بریم، به صدای خودخواه درونمون باید گوش کنیم ولی مسیر شیطان اتفاقا خیلی هم سخته. RA میگه که برای جلورفتن تو مسیر شیطان نیازه که تا بیشتر از 90 درصد شیطانی و خود خواه باشی. مثل چنگیز خان. میتونید مثل اون باشید؟ نه ؟ پس مسیر راحت تر رو بیاید برم. مسیر خدمت به دیگران. خدمت به آفریده و خدمت به خلق. Ra میگه که اون مسیر فقط به یکم بیشتر از 50 درصد خوبی نیاز داره. اگه تو این زندگی این مسیر رو نتونیم انتخاب کنیم دوباره میندازنمون تو جهنم (این دنیا) تا یه فکری برای خودمون بکنیم. 

بعضیا هستن که تا ابد تو جهنم(این دنیا) میمونن چون انتخاب نخواهند کرد. 


طبیعت و از دست مادیات راحت شدن راه راسته. 

پروسه ای هم نیست که راحت بشه انجامش داد. من خودم دارم یه برنامه 2-3 ساله میچینم برای خودم که قبل سی سالگی این کار رو تمومش کنم. و بعدشم یه 40-50 سال تو جهنم بگذرونم و سعی کنم جهنم رو آباد کنم، بعدم بمیرم و برم به سطح بعدی تکاملم.


این دفعه که تو خیابون راه رفتید، یادتون باشه که شما همه ی این چیزا رو خلق کردید :)) 

یا وقتی نماز میخونید، بدونید که دارید خود والا تون رو، خودی که تو آینده بهش میرسید، رو ستایش میکنید و ازش کمک میخواید که تو انتخاب این راه بهتون کمک کنه.


من که این کار رو خواهم کرد :)


  • ظریف

نظرات (۱۰)

خیلی از فلاسفه هم به این عمر اعتقاد دارن. اسمش رو یادم رفته... می‌گن که ما خداییم و خدا خود ماست. 

یه آیه هم که داریم، می‌گه خدا از روحش در آدم دمیده. پس دست کم کمش، حداقلش، یه بخشی از خدا تو وجود همه ما هست. 

ولی با این توصیف شما، صفات بدی که ما داریم و خدا ازشون منزهه چه‌طور توجیح می‌شه؟ 

پاسخ:
درسته. روح خدا که یه خورده نمیشه جایی باشه. بینهایته پس یه ذره اش هم به بزرگی کلشه ولی باید پیداش کنیم.
برمیگرده به اختیار. ما یه بدن داریم و میتونیم براش تصمیم بگیریم. مثلا از یه هر روز صبح زود بیدار شدن و ورزش کردن، صفت نظم تو آدم بزرگ میشه. برعکسش میشه بی نظمی و بی حوصلگی و خواب. 
اگه هم حواسمون نباشه این صفات منفی که قدیمیا بهشون شیطان میگفتن روی بدن غالب میشن و چیزایی مثل افسردگی میارن. چیزایی مثل بد بینی میارن. 
بعضی وقتا هم واقعا دست خودمون نیست. یه شرایطی پیش میاد که روحمون ضربه میخوره و درمانش وقت میگیره. مثلا کسی که تو جنگ تیکه تیکه شدن یه آدم رو دیده یا بهش تجاوز شده، PTSD میگیره و درمانش به این راحتیا نیست. البته که درمانش با یه سری گیاهای غیر قانونی خیلی هم مثمر ثمر بوده. حالا ببینم شرایط چجوریه. ممکنه اینجا ننویسم چون میترسم وبلاگ رو تخته کنن.

عالی بود ممنون بابت نوشتنش. خیلی حس خوبی بهم داد

پاسخ:
ارادت دارم :)

ایده‌ی خیلی قشنگ و بزرگیه، واقعا درکش به اندازه‌ی گفتنش راحت نیست. ولی دوست دارم سریع نپذیرمش و یه کم بهش فکر کنم. البته آیه‌ای که سولویگ اشاره کرد هم دلیل خوبی می‌تونه باشه.

حس می‌کنم قبلنم یه جا همچین چیزی خوندم، یه داستان یا یه فیلم که حرفش این بوده. ولی یادم نمیاد الان چی بود.

 

پ.ن. گلدون :)))

پاسخ:
مشکل دقیقا همینه که پذیرفتنی نیست. اگه کسی بخواد قانونش کنه، میشه دین. ملت میان تو قالب فیلمایی مثل وست ورد و ماتریکس همین ها رو بیان میکنن ولی باعث نمیشه کسی نظرش عوض بشه. اینا همش جرقه است برای این که این آتیشش شروع بشه تو وجود آدم. 

:)) بالاخره هنوز تحت دامنه .ir هست

خیلی جالب بود 

دین جدیدی اومده بسلامتی؟

شما میتونید خودتونو پیامبراین دین معرفی کنیدا:)

فقط بگید کتابتونو از کجا باید بخریم؟

یا شایدم فقط جزوه میگید؟

ضمنا تو عکس دوم بین انگشت شصت و اشاره رو خوب پیچوندیدا...از روی هوا خط کشیدید!:)

چند تا سوال:

1-تو عکس اول اون گلدونه رو خودتون رو عکس گذاشتید؟ شما هم سانسور میکنید؟!!:)

2- تو عکس دوم  اون شیشه در سبزه چیه؟ داروئه؟

3- تو عکس دوم اون کابل قرمزه کابل چیه؟

4- تو عکس دوم اون محفظه مماس به انگشت کوچیکتون چیه؟

5- تو عکس دوم نوشته زیر مانیتور یعنی دارید فایلی رو سیو می کنید؟

 

ببینید چقدر حواسم به دین جدیدتون هست همش از عکسا سوال پرسیدم:)

پاسخ:
ممنون.
دین جدید نیست. حوصلم سر رفت بلکه موعودمون ظهور نکرد گفتم برم خودم پیدا کنم ببینم چه چیز منطقی ای میتونه بیاره.
بنظرمم بد نیست. منطقیه. 
همون حرفاییه که این زبون بسته ها تو شعراشون میگفتن و جاهای دیگه با استعاره ها میگن.
اصلا حرفم اینه که دین درست کردن همون جاییه که کار تموم میشه.

شست رو بچسبونید به اونا درست میشه :)
1- دامنه هنوز دات آی آره پس باید قوانین رو رعایت کنم :)
2- اتفاقا داشتم فکر میکردم که کسی هست به این چیزا دقت کنه؟ من خودم معمولا دوست دارم ازین کارا کنم :) ویتامین آ هست
3- سیم هدفونه که تو یه زاویه خیلی خاصی صدا میده
4- هارد اکسترنال:)
5- یاد آوریه به خودم که فایلا رو سیو کنم! بعد دو روز کار کردن رو یه چیز پیش اومده برق قطع و وصل شده و سیستم آپدیت کردن و ... فایله پریده ! :/

دین نیست :)


ولی خب می‌دونید، من ته‌ش می‌گم که حالا چه فرقی می‌کنه؟ این که خدا خود من باشه، یا یه موجود کاملا مجزا، چه فرقی داره توی عمل و زندگی من؟ 

پاسخ:
همه داریم دنبال صلح و آرامش میگردیم. جامعه بهمون تلقین کرده که خریدن یه چیزایی برامون آرامش میاره و باید براشون تو شغلای دپرس کننده کار کنیم. در حالی که مشخصه، آرامش از زیبایی و عشق و هنر میاد. این طرز فکر باعث میشه آدم با خودش رو راست باشه و یه بالانسی برای عاشق خودش بودن، عاشق بقیه بودن، زنده نگه داشتن این بدن، منظم و تمیز بودن، هنر دوست بودن و در صلح با طبیعت بودن داشته باشه که ستون های یه زندگی با آرامش هستن بنظرم.

آدم به خودش و روح خودش میرسه با عبادت و مدیتیشن و این به زندگی عادیش هم کمک میکنه.

جدا برداشت زیبایی از خلقت  و آفرینش و معنی خدا بود .

 

به قول رضا مارمولک :

به تعداد آدم های روی زمین راه برای رسیدن به خدا هست !!! :)

 

هر کی به نحوی باید به خودش حالی کنه که این دنیا فانیه ، خدا باقیه ، خیر و شر به خودمون بر میگرده و .... و ... و ...

پاسخ:
ممنونم :)
آره هست ولی مثلا خود من خیلی اون راهی که منتهی به آرامش میشه رو نمیرفتم. همش درگیر کار بودم. یه ماه من شاید 10-12 روز تو محل کار میخوابیدم و بیدار میشدم و دوباره عین چی کار کردن و ... 
این شدش زندگی؟ مساله اینه که به تعداد آدم ها راه هست و اون راه برای هرکسی، شناختن خودشه. برای همینه که به تعداد همه ی آدما راه هست. 
اینه که آدم بفهمه چی رو واقعا میخواد و چه راهی رو براش داره میره بنظرم راه رسیدن به خداست.

بنظر بنده هر وقت فکر کنیم خدا رو پیدا کردیم دقیقا نقطه شروع کثافت کاری شیطانه. دقیقا همون جایی که خدا رو پیدا کردیم و تعریفش کردیم کار تمومه.

mostfet.blog.ir

پاسخ:
منم نگفتم پیداش کردم، یه مسیره که تا آخر عمر باید برم. هرچقدر آدم بیشتر با خودش و طبیعتش به صلح برسه بیشتر میشناستش. عرفان یعنی شناخت. یعنی شناخت خود و خدا. اگه خدا عین پفک نمکی بود که محدود باشه که میرفتیم همه میخریدیم و مشکلی نداشتیم

اون گلدون چی میگه اون وسط😐

 

پاسخ:
دامنه .ir هه دیگه باید با قوانین مملکت سازگار باشه وبلاگم

چی بگم، خدا نزدیک بهمون هست ولی اینکه خودمون باشیم  بعید می‌دونم.

اون وقت نقش فرشته وحی چی‌می‌شه؟اگه نفس پیامبر اسلام خودش خدا بود جبرییل چه کاره بود پس.ما در قرآن همیشه مخاطب پروردگاریم نه خودش.

پاسخ:
جبرییل یه موجود بالاتر هست و داره کمک میکنه که آدمیزاد خودش رو جمع و جور کنه.دوباره رجوع کنید به همون پست ۷ چگالی کانچسنس.
اینا قابل اثباته. اثباتش شخصیه. باید به یه وسیله ای نفستون بمیره تا ببینیدش. مثلا حالش رو دارید یه ۴۰ ۵۰ روز تمرین kundulini کنید تا ببینیدش. یا تمرینای چشم سوم رو انجام بدید که تحمل باز بودنش خیلی سخته. یا رقص سما کنید تا ببینید. انواع تکنیکا هست. میتونیدم گزارش هایی که مردم تو اینترنت نوشتن رو بخونید و بعد خوندن چند صد تا قبول کنید که راست میگن. اون بدبخت رفته بود میگفت انا الحق همینو دیده بود و به عین الیقینش رسیده بود که اصلا آسون نیست.
پیامبر میگه اگه علم تو چینم باشه برید و کسبش کنید، اینم علمی که هندی ها و چینی ها و ... توسعه اش دادن. که کسی که شک داره ببینیه حقیقت رو. 
اگه حقیقتی که امام علی ازش حرف میزد جالب و راحت بود بود که بیچاره تنها همدمش چاه نمیشد. یا حقیتقتی که امام حسین ازس حرف میزد که نماز خوندن نبود. نماز خوندن هم بود ولی جفت طرف جنگ هم نماز میخوندن هم عالم دین بودن. راجع به یه چیز مهم تری بود ماجرا
این که میگم ما خداییم، الان شما خدای تهه قضیه نیستی. اینا روح تکامل یافته آدمه از آینده که داره به من و شما کمک میکنه که تکامل پیدا کنیم.
اون ویدیو ۷ چگالی رو دوست داشتید ببینید و منطقیه همه چیز.

صنعت سانسور رو ارتقا دادید به تنهایی. ((:

+با کلیت حرفتون موافقم، ولی با جزئیتش نه زیاد.  زیادی اومانیستی نیست؟

پاسخ:
از اساتید این صنعت یاد گرفتم.
نمیخوام روش برچسب بزارم که چیه.
چیزی که هست، خدا رو حذف نمیکنه و یه نقش منطقی بهش میده که بشه استفاده کرد تو زندگی واقعی
یه نقشه منطقی جلوی پای آدم میزاره اگه آدم بدونه خودش خداست، به خودش احترام میزاره و وسوسه های شیطون براش واضح میشه. هر چیزی که بهش آسیب بزنه/ وقتش رو تلف کنه/ باعث منفی گری بشه رو میتونه بشناسه/ طبیعت حفظ میشه/ زمین آباد میشه.
بنظرم ایده ی بدی نیست. حتی با تصورات دگماتیک هم مخالف نیست اصلا. روش ائمه و انبیا همین بوده. چیز خاص دیگه ای نمیگفتن. چاه میکندن درخت میکاشتن تنهایی میکشیدن و به خودشون سختی میدادن و بدنشون رو قوی میکردن نسبت به شرایط، رو عقیدشون استوار بودن و آخر سر هم شهید میشدن معمولا چون حرف راست تیزه و تحملش سخته. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی